تمامی پیشنهادات
ورود کاربران
آمار بازدید کنندگان
بازديد روز گذشته :21
بازديد اين هفته :97
بازديد اين ماه :528
مجموع آمار بازديد ها :73591
درحال حاضر 10 میهمان و هیچ یک از اعضاء آنلاین می باشد.
تعداد اعضا
تعداد اعضای ویژه : 70
مقاله تخصصی آشنایی با نارنجک و انواع آن
- توضیحات
- دسته: جنگ افزار و مطالب نظامی
- نمایش از 20 فروردين 1394
- نوشته شده توسط mohamadfath
- بازدید: 857
تهیه کننده:محمد صالح عبدالهی
نارنجک (grenade) یا "نارنجک جنگی" (زیرا انواع دیگری نیز دارد) نوعی اسلحهی گرم است که توسط نفر قابل حمل بوده و بر علیه نفرات استفاده میشود.
نارنجک دارای مقداری مادهٔ منفجره(خرج) است که وزن آن بستگی به نوع خرج مصرفی و وظیفهٔ تعریف شده برای نارنجک دارد ولی از یک کیلوگرم تجاوز نمیکند و توسط محفظهای فلزی احاطه شده است. محفظهٔ فلزی معمولاً قابلیت ترکش شدن خوبی دارد تا در صورت انفجار مواد منفجره بیشترین آسیب ممکن را به نفرات دشمن وارد کند. از نارنجک در جنگهای نزدیک مثلا پاک سازی سنگر دشمن یا تیربارچی یا استحکامات دشمن استفاده میشود.البته نارنجک هایی نیز هستند (موسوم به HEAT) که فقط با موج حاصل از انفجار به نفرات آسیب میزنند. نارنجکها دارای ساز و کاری هستند تا جلوی انفجار ناخواسته را بگیرد. این سازوکار در اکثر نارنجکها مشابه است که به آن ضامن نارنجک میگویند. ضامن معمولاً شامل سوزن و اهرمی است که جلوی ضربه زدن ناخواسته و اتفاقی سوزن به چاشنی را میگیرد. چاشنی مادهای حساس به ضربه است که پس از ضربه سوزن، ماده منفجره را بعد از مدت زمانی در حدود سه تا پنج ثانیه منفجر میکند. البته انواعی از مواد منفجره نیز هستند که احتیاجی به چاشنی ندارند. مانند "نیترو گلیسیرین" که خود در اثر ضربه حاصل از پرتاب نارنجک وبرخورد آن به زمین منفجر میشود. در این نوع نارنجکها دیگر اضطراری برای پرتاب نارنجک وجود ندارد زیرا تا ضربه شدیدی نخورد منفجر نخواهد شد که البته این نوع نیز ضامن خاص خود را دارد.
ممکن است خرج نارنجک دارای مواد شیمیایی باشد(همان بمبهای شیمیایی در مقیاسی کوچک تر).
انواع دیگری از نارنجک نیز هست که برای کشتن افراد طراحی نشده اند، مانند نارنجک صوتی که با انفجار صدای شدیدی تولید میکند که میتواند افراد را برای مدت کوتاهی گیج کند یا نارنجک نوریکه با انفجار، نور شدیدی تولید میکند و یا نارنجک دودزا و یا نارنجک مولد گازهای اشک آور یا بی هوش کننده که توسط نیروهای انتظامی برای متفرق کردن تظاهرکنندگان یا رهایی گروگانها استفاده میشوند. البته نارنجک دودزا در جنگ نیز برای مخفی کردن موقت نفرات و تحرکات از دید دشمن استفاده میشود مثلا در هنگام حمله تک تیرانداز دشمن به ستون نفرات، برای ایجاد فرصتی برای پنهان شدن و سنگرگرفتن. نوعی نارنجک نیز وجود دارد که برای خاموش کردن آتش مورد استفاده قرار میگیرد که طرح و ایدهٔ آن توسط مخترعی ایرانی ارائه شده است.این به اصطلاح نارنجک محتوی مواد اتفاء حریق است و ضامنی الکترونیکی دارد.
بررسی ساختار یک نارنجک دستی و اجزای تشکیل دهنده آن
آلات ضامن : که از دو قسمت حلقه ی ضامن (غیر موقت)و دستگیره ی ضامن (موقت)تشکیل شده است.حلقه ی ضامن جهت جلوگیری از انفجار نارنجک به مدت طولانی و فعال سازی آن تعبیه شده است که تا این حلقه و پین همراه آن از نارنجک خارج نشده باشد نارنجک آماده و فعال نخواهد شد.برای اطمینان از آن که نارنجک در دست خود عمل نکند ضامنی دوم به صورت یک دستگیره بر روی نارنجک قرار داده شده است و تا زمانی که این دستگیره از نارنجک جدا نشده است نارنجک عمل نخواهد کرد.
سیستم احتراق چاشنی و چاشنی تأخیری و فیوز : این سیستم که پس از آزاد شدن ضامن ها با کوبش ماسوره روی جاشنی باعث احتراق آن شده و پس از زمان معینی که در نارنجک های مختلف متفاوت است،باعث عمل کردن فیوز و به دنبال آن مواد عامل می شود.
مواد عامل : این مواد در هر یک از انواع نارنجک های دستی به دلیل کاربرد آن ها متفاوت است . در نارنجک های ترکش زا از مواد منفجره قوی و در نارنج های صوتی – نوری از ترکیب چند نوع ماده ی منفجره که باعث ایجاد نور و صدای شدید می شود و در نارنجک های دود زا موادی به کار می روند که سوختن آن ها باعث تولید مقدار زیادی دود غلیظ شده و در نارنجک های اشک آور و خفه کننده از موادی استفاده می شود که پس از ترکیب با هم و یا سوختن باعث انتشار مواد شیمیایی سمی و خطرناک گازی شکل در محیط می شود که ورود این مواد به چشم ها و دستگاه تنفّسی باعث ترشح اشک و سوزش چشم ها و همچنین ایجاد احساس تهوع و خفگی می شود که به مدّت طولانی و با وسعت و قدرت زیاد آتشی ایجاد می کند که به راحتی و حتی با آب نیز نتوان آن را خاموش کرد.
نارنجک دفاعی Frag
ساخت : کره
رنگ : سبز زیتونی
جنس : چدنی
شکل ترکش : لوزی (از داخل برش خورده )
شعاع ترکش : 30-35 متر
زمان تاخیر : حدود 5 ثانیه
وزن : 405 گرم

نارنجک هجومی دفاعی RG 42
ساخت : شوروی سابق
رنگ : سبز زیتونی
جنس بدنه : ورق فولادی
نوع ترکش : فولاد نازک ورقی
شعاع ترکش : 25 متر
زمان تاخیر : 3 تا 4 ثانیه
وزن : 440 گرم

نارنجک امریکایی MK 2
ساخت : ایران و امریکا
رنگ : سبز زیتونی
جنس : چدنی 40 تکه
شعاع ترکش : 35-40 متر
زمان تاخیر : 3 تا 6 ثانیه
وزن : 575 گرم
نارنجک هجومی RGD 5
ساخت : شوروی سابق
رنگ : سبز زیتونی
جنس بدنه : فلز
نوع ترکش : ورق نازک فولادی به ضخامت 1 م م
شعاع ترکش : 20 متر
زمان تاخیر : 3-4 ثانیه
وزن : حدود 310 گرم

نارنجک دستی ساچمه اییBRM 75
نارنجک دستی ساچمه ای
ساخت : یوگسلاوی
مدل : BRM 75
وزن : 336 گرم
رنگ : سبز زیتونی
جنس بدنه : پلاستیک

نارنجك دستي RGO
ساخت: روسيه
قطر: 60 ميليمتر
وزن نارنجك: 530 گرم
نوع ماده منفجره:RDX
وزن مواد منفجره: 114 گرم
شعاع تركش: 100 متر

مشخصات نارنجک:
همانطور که گفته شد نارنجک سلاح پرتابی کوچکی است به وزن 1 تا 2 پوند که آن را بمب دستی هم گفته اند زیرا ممکن است حاوی یک ماده انفجاری یا شیمیایی باشد، نارنجک هایی که با دست پرتاب می شوند با عنوان نارنجک های دستی طبقه بندی می گردند. نارنجک توسط فرد مورد استفاده قرار می گیرد و در موقعیت های مختلف تاکتیکی در دسترس است. نارنجک های دستی به هنگام حمایت از واحدهای کوچک در درگیری های تن به تن به کار می روند.
یک ویژگی اساسی، نارنجک دستی را از دیگر سلاح های موجود متمایز می کند. این عامل منحصر به فرد این است که به منظور آسیب رساندن لازم نیست آن را با همان دقتی که گلوله شلیک می شود، استعمال کرد. دیگر تفاوتهایی که نارنجک با دیگر سلاح ها دارد عبارتند از:
برد کوتاه:
منظور از برد یک نارنجک دستی فاصله متوسطی است که فرد می تواند این وسیله را پرتاب کند. این برد تنها به وسیله محدود نیست. به قدرت فردی که آن را پرتاب می کند بستگی دارد.
کوچکترین شعاع خطر موثر:
شعاع خطر موثر عبارت است از محیط منطقه مدور اطراف منطقه انفجار است. برای افرادی که در این منطقه هستند احتمالاً 50 درصد تلفات وجود دارد. البته خارج از این محیط هم ممکن است تلفات وجود داشته باشد. شعاع خطر موثر نارنجک، در مقایسه با شعاع خطر موثر یک خمپاره کوچک کم، و در انواع نارنجک ها این شعاع متفاوت است.
عمل تاخیری ماسوره:
عمل تاخیری ماسوره به علت وجود عامل تاخیری زمانی در آن است. این حالت باعث می شود که نارنجک با ایمنی پرتاب شود. بیشتر نارنجک های دستی استاندارد دارای ماسوره های تاخیری هستند و قسمت عمده آنها در اثر ضربه منفجر نمی شوند. و فقط پس از سوختن عامل تاخیری ماسوره که انفجار صورت می گیرد .
نارنجک آ یک نارنجک دستی را می توان یا یک ترقه ی معمولی مقایسه کرد یک ترقه دارای بدنه ای است که از باروت یا ماده سریع الاشتعال پر شده و یا یک شعله کوچک منفجر می شود وقتی که فتیله روشن می شود به طرف پایین می سوزد تا این باروت را مشتعل کند اشتعال باروت بدنه ی کاغذی ر می ترکاند اگر چه یک نارنجک دستی از مواد مختلف ساخته شده ولی تقریبا به همان حالت عمل می کند و دارای همان قسمت هایی است که یک ترقه دارا می باشد. نارنجک بمب دستی کوچک حاوی مواد منفجره یا عامل شیمیایی است و بر علیه نفرات ، سنگرها، خودرو ها و تجهیزات دشمن به کار می رود.
ساختمان نارنجک:
1. بدنه
2. خرج اصلی
3. ماسوره
بدنه:
قسمتی از نارنجک است که ماده انفجاری یا شیمیایی را در خود جای می دهد و شکل ظاهری نارنجک را تشکیل می دهد. بدنه ممکن است از هر ماده ای ساخته شود و کافی است که بتواند این مواد را در خود جا داده و نگه دارد و احیانا به عنوان ترکش مورد استفاده قرار گیرد. نارنجک در اشکال مختلف (کره ای ، استوانه ای، خمره ای و ...) است و جنس آن نیز از چدن، آلومینیم، پلاستیک و .... می باشد. بدنه همه نارنجک ها تو خالی است ( برای جای دادن ماده شیمیایی یا منفجره در خود) و در آنها سوراخی تعبیه شده است که می توان ماسوره را در میان مواد اصلی قرار داد و به بدنه پیچاند.
خرج اصلی:
عبارت است از ماده شیمیایی یا منفجره ای که درون بدنه نارنجک قرار می گیرد. همین ماده به نارنجک ویژگی خاصی می دهد و ماموریت آن را تایین می کند. خرج اصلی ممکن است ماده منفجره TNT، پنتولیت یا از دیگر ترکیبات شیمیایی باشد.
ماسوره:
یک وسیله مکانیکی و شیمیایی است که از طریق زنجیره ای از عمل ها و عکس العمل های مکانیکی و شیمیایی پس از طی زمان تاخیر مشخص، موج انفجار یا حرارت تولید می کند و بر دو نوع است:
1. ماسوره انفجاری: که در نارنجک های انفجاری به کار می رود و زمان تاخیر آن 3 الی 6 ثانیه است.
2. ماسوره اشتعالی: که در نارنجک های شیمیایی به کار می رود و زمان تاخیر آن 2 الی 3 ثانیه است.
ساختمان ماسوره:
1. بدنه ماسوره که روی بدنه نارنجک پیچ می شود و قطعات زیر در آن به کار می رود.
2. حلقه ضامن که اهرم مانع ضارب را در بدنه ماسوره نگه می دارد .
3. اهرم مانع ضارب که اهرم را نگه می دارد.
4. ضارب که باعث ضربه زدن به چاشنی ضربتی به وسیله فشار فنر می شود.
5. فنر ضارب که ضارب را با فشار به سمت چاشنی ضربتی پرت می کند.
6. چاشنی ضربتی که به محض برخورد با خرج حساس، تولید حرارت می کند.
7. خرج تاخیر که بین چاشنی ضربتی اصلی قرار می گیرد و زمان تاخیر لازم را ایجاد می کند.
8. چاشنی اصلی ( اشتعالی – انفجاری ) که حرارت یا موج انفجار را فراهم می کند.
عملکرد ماسوره:
الف- وقتی حلقه ضامن را از ماسوره جدا می کنند، برای جدا کردن اهرم از بدنه ماسوره مانعی وجود ندارد. فقط نیروی دست است که اهرم را به بدنه و ماسوره نگه می دارد.
ب- وقتی که اهرم رها می شود، فشار ضارب که با حالت فنری زیر اهرم مهار شده است، پس زده می شود.
پ- وقتی که اهرم با فشار فنر از سوزن از بدنه نارنجک دور می شود ضارب بر روی محور خود چرخشی می کند و با چاشنی ضربتی برخورد می نماید.
ت- وقتی ضربه ضارب نواخته می شود چاشنی ضربتی با زدن جرقه حرارت ایجاد می کند و خرج تاخیری را مشتعل می سازد.
احتیاطهای تامینی نارنجک:
به کلیه اقداماتی که جهت کارکردن با نارنجک باید رعایت نمود، تا خود و دیگران از خطرات احتمالی در امان باشیم، “احتیاطهای تامینی نارنجک” نام دارد، که به قرار زیر میباشند:
1- با هر نوع نارنجک احتیاط آمیز برخورد کنیم.٢- از ضربه زدن، انداختن یا دستکاری بیمورد نارنجک اجتناب نمائید. ٣- هرگز نارنجک را به وسیله حلقه ضامن از جا بلند نکنید. ۴- نارنجک را در مقابل عواملی مانند(رطوبت و حرارت آتش) حفظ کنید. ۵- در موقع پرتاب نارنجک در داخل مناطق ساختمانی، باغها و جنگلها باید از برخورد نارنجک به موانع که خط مسیر نارنجک را تغییر داده و یا آن که باعث عقب جستن نارنجک میگردد، اجتناب نمود. ۶- در موقع پرتاب نارنجک باید وضعیت نیروهای خودی و مردم عادی را نیز نسبت به خطرات و صدمات احتمالی نارنجک در نظر داشته باشیم. ٧- در صورتی که نارنجک را پرتاب کردید و پس از طی زمان تاخیرش منفجر نشد به آن نزدیک نشوید.
چگونگی کار با نارنجک:
نارنجک را در دستی که میخواهد آنرا پرتاب کند طوری قرار دهید که اهرم مانع ضارب، در بین انگشتان شست و سبابه، روی نرمی کف دست قرار گیرد. انگشتان دیگر، روی نارنجک را میپوشاند. در این حالت با انگشت سبابه یا انگشت وسط دست دیگر، حلقه ضامن نارنجک را گرفته و با یک حرکت پیچش و کشش ضامن را خارج میکنیم. پس از این کار باید مواظب بود که فشار دست از روی اهرم ضارب کم نشود.سپس بنا به موقعیت خود و دشمن، آنرا پرتاب مینمائیم.
در این جا به بررسی انواع نارنجک های دستی و کاربرد آن ها می پردازیم :
نارنجک های ترکش زا :
از این نارنجک ها جهت از بین بردن دشمن در مناطق باز،خندق و حفره ها و در جنگ های شهری استفاده می شود.این نارنجک ها پس از انفجار خرج اصلی،ترکش های فلزی گداخته را به اطراف پرتاب می کنند.این نارنجک ها را می توان به 2 نوع ترکش زای تکه فلزی و ساچمه ای و یا دفاعی و هجومی تقسیم کرد :
1- نارنجک های ترکش زای تکه فلزی و ساچمه ای :
بدنه اصلی نارنجک های ترکش زای تکه فلزی دارای شیار هایی شطرنجی شکل است که با انفجار نارنجک،بدنه از روی این شیار ها بریده شده و به صورت ترکش های مکعبی در محیط پخش می شوند ( اندازه ی این ترکش ها از چند میلیمتر تا حدود 2 سانتی متر و تعداد آن ها بسیار زیاد می باشد). در نارنجک های ساچمه ای،مقدار زیادی ساچمه فلزی به صورت منظم در زیر بدنه قرار گرفته شده اند و پس از انفجار خرج اصلی،این ساچمه ها به اطراف پرده می شوند.
stinger :این نوع نارنجکها حاوی تعدادی توپ سفت می باشند(بعضیها حاوی ساچمه های بزرگ).کاربری انها به مانند کاربری فلش بنگها هستند و در محوطه هایی با گروگان و مجرمین کاربرد دارند و در عرض 3 الی 5 ثانیه به محض جدا شدن دستگیره ضامن آنها عمل خواهند کرد.نتیجه عملکرد ان گیج شدن موقتی مجرمین می باشد.
در شکل زیر نمای برش داده این نوع نارنجک را مشاهده میکنید:
2-نارنجک های دفاعی و هجومی :
از نارنجک های دفاعی زمانی استفاده می شود که دشمن سربازی را دنبال می کند و سرباز قدرت و فرصت درگیری با دشمن را ندارد پس ضامن نارنجک را کشیده و در پشت خود رها می کند و فرار می کند.چاشنی تأخیری این نارنجک طوری تعبیه شده است که خرج اصلی نارنجک را پس از مدت حدود 6 ثانیه منفجر سازد. از نارنجک های هجومی زمانی استفاده می شود که به دشمن حمله کرده و درگیری در فاصله نزدیک است؛پس باید نارنجک طوری ساخته شده باشد که پس از پرتاب فرصتی را به دشمن برای بازگرداندن نارنجک به طرف نیروهای خودی ندهد؛پس چاشنی تأخیری این نارنجک را طوری تعبیه کرده اند که پس از حدود 3 الی 4 ثانیه خرج اصلی را منفجر سازد و فرصتی را به دشمن برای بازگرداندن نارنجک به سمت خودی نمی دهد.
3-نارنجک های صوتی نوری :
این نوع از نارنجک های دستی به دلیل کابرد و موارد استفاده از آن ها،در نیروی ویژه ی پلیس و کامندو های ارتش استفاده می شود این نارنجک ها با چاشنی تأخیری کمتر از 3 ثانیه و خرج بدون ترکش ، با ایجاد نور و صدای بسیار شدید ، دشمن را برای حدود 3 ثانیه نابینا و ناشنوا می نماید و فرصت خوبی را برای دستگیری و یا کشتن دشمن به وجود می آورد. این نارنجک را می توان با سوراخ هایی دایره ای شکل و نواری سبز رنگ به دور بدنه شناسایی کرد.
FLASHBANG:فلش بنگها برای کور و کر کردن موقتی مجرمین استفاده میشود.یکی از نارنجکهای اساسی برای تیم به شمار می رود.این نارنجکها برای زمانی که مجرمین و گروگانها در یک محوطه باشند و گروگانها در خطر می باشند استفاده خواهد شد.فلش بنگ ها به محض جدا شدن دستگیره ضامن بسته به مدت زمان عملکرد انها(در بعضی 5 و در بعضی 3 ثانیه)عمل خواهند کرد.

4-نارنجک های دود زا :
از این نارنجک جهت استتار در هنگام آتش سنگین دشمن و یا برای مشخص کردن محل فرود و یا محل انجام عملیات و یا در هنگام حمله جهت مخفی شدن و غافل گیر کردن دشمن و همچنین جهت آموزش نیرو ها با ایجاد ابر غلیظی از دود رنگی (شامل انواع رنگ ها)که موافق یا مخالف با رنگ محیط است استفاده می شود.تفاوت این نارنجک ها با نارنجک های دیگر در محفظه ی بزرگ تر و بدنه ای استوانه ای شکل است.خروج دود نیز از سوراخی در قسمت کفی پایین استوانه صورت می گیرد.از این دسته نارنجکها به منظور استتار یا علامت دادن استفاده میشود که در رنگهای مختلف به منظور مأموریتهای متفاوت تولید شده است.
5-نارنجک های اشک آور و خفه کننده :
این نارنجک ها با تولید گاز های شیمیایی باعث سوزش شدید و آبریزش در چشم و بینی و ایجاد احساس خفگی شدید در انسان می شود.از این نارنجک اغلب برای دور کردن و متفرق کردن تظاهر کنندگان و معترضان حکومتی و در مواردی خاص،در میادین جنگی برای خارج کردن دشمن از سنگر ها و خانه های تیمی و بازداشت نمودن آن ها استفاده می شود.گاز های تولیدی از این نارنجک بسیار سمی بوده و اغلب استنشاق این گاز ها با عوارض جانبی همچون آسم،آلرژی،مشکلات حاد تنفسی و بینایی همراه بوده و استنشاق این گاز ها در کودکان و سالمندان و بیماران قلبی و تنفسی حتی منجر به مرگ آن ها نیز می گردد.
نکته : جهت خنثی نمودن اثر گاز های شیمایی اشک آور باید صورت خود را در بالای آتش قرار داده و تنفس کرد.
CS GAS:نتیجه عملکرد ان اشک اور بودن و اخلال در تنفس مجرمین می باشد.و عملکرد زمانی انها همانند فلش بنگ و استینگر می باشد.

6-نارنجک های دستی آتش زا :
از یکی از انواع این نارنجک ها به طور گسترده به وسیله ی معترضان حکومتی به دلیل ارزان و آسان بودن ساخت آن جهت مقابله با نیروهای حکومتی و به آتش کشیدن اموال عمومی استفاده می شده و می شود.این نارنجک های دست ساز با ترکیب مقدار زیادی بنزین و الکل و صابون خرد شده درون بطری های شیشه ای و قرار دادن تکه پارچه و یا پنبه ای آغشته به بنزین بر روی سر بطری ساخته می شود. با آتش زدن پارچه (و یا پنبه) و پرتاب کردن بطری،پس از برخورد بطری به زمین و شکسته شدن آن آتش شدیدی انفجار گونه را سبب می گردد که این آتش مدت زیادی دوام داشته و تأثیر خوبی را بر جا می گذارد.اما از این نوع نارنجک در نیرو های نظامی برای به آتش کشیدن انبار های سوخت ، مهمات و آسایشگاه های سربازان دشمن استفاده می شود.مواد آتش زای این نارنجک ها از موادی مانند فسفر،منیزیم،سدیم و پتاسیم تشکیل شده است که پس از آتش گرفتن به هیچ وجه با آب خاموش نمی شود و همچنین بر روی افراد سوختگی های شدید و دردناکی را ایجاد می کند.برای نجات پیدا کردن از دست این مواد در حال سوختن باید آن ها از روی بدن برداشته و محل سوختگی را سرد کرد.
7-نارنجک پرتابی صوتی-دودزا-اشک اور:
هر سه نوع این نارنجک هم به صورت دستی و هم به صورت تفنگی(پرتابی)نیز موجود می باشد که به وسیله پرتاب کننده مخصوص آن پرتاب می شوند.در شکل زیر این سه نوع نارنجک به صورت پرتابی را مشاهده می کنید:
در آخر می توان نتیجه گرفت که نارنجک های دستی،این جنگ افزار هایی که به آسانی قابل حمل و استفاده توسط نفر می باشد و می تواند تأثیرات خوبی را بر جا بگذارد و از انواعی مختلف با کاربرد های متفاوت به تولید می رسد،یک جنگ افزار استراتژیک و ضروری برای تک تک نیرو های پیاده مخصوصاً نیرو های ویژه و تکاوران می باشد.حتی می توان با یک تغییر کاربری بسیار ساده،یک نارنجک ترکش زا را به یک مین کششی ضد نفر تبدیل کرد.
آشنایی با عملیات اچ 3
- توضیحات
- دسته: جنگ افزار و مطالب نظامی
- نمایش از 20 فروردين 1394
- نوشته شده توسط mohamadfath
- بازدید: 985
تهیه کننده:محمد صالح عبدالهی eagle desert
آشنایی با عملیات اچ 3
31 شهریور سال 1359 عراق با یورشی ناجوانمردانه به خاک مقدس ایران، جنگی ناخواسته را که شاید مدتها در فکر آن بود آغاز کرد.
جنگ تحمیلی آغاز شده بود و نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران، در یکم مهر سال 1359 و تنها یک روز بعد از شروع جنگ، ضربهای کاری به نیروی هوایی عراقوارد آورد که طی آن 140 فروند از شکاری بمب افکن های نیروی هوایی در عملیاتی به نام کمان 99 اکثر پایگاه های هوایی عراق را بجز پایگاه الولید، بمباران کرده بودند.
چند ماهی از جنگ می گذشت. در این هنگام دولت بعثی عراق در باتلاقی گرفتار شده بود که هرگز فکر نمی کرد روزی در آن گرفتار شود. نیروی هوایی ایران که صدام حسین در شامگاه 31 شهریور 59 دم از نابودی کامل آن میزد، دست به کارهای بزرگی می زد و با بمباران روزانه مناطق نظامی، خواب را از چشمان بعثیون گرفته بود.
در این شرایط که عراقیها به ضعف نیروی هوایی خود در برابر نیروی هوایی قدرتمند ما رسیده بودند، طبق معمول همیشه دست به دامن همپیمانان خود شدند و آنها نیز با نشان دادن چراغ سبز، خواسته های آنان را برآورده می کردند. یکی از این خواسته ها تقویت نیروی هوایی عراق بود که بر این اساس کشور فرانسه قراردادی با عراق منعقد کرد که بر طبق آن، جنگنده های پیش رفته میراژ را تحویل آنها بدهد.
در این زمان، شهر آبادان از سه طرف در محاصره بود و نیروی های زمینی عراق میتوانستند با پشتیبانی هوایی به هدف اصلی خود که همانا اشغال آبادان بود، برسند.
در همین هنگام عراقی ها که هنوز خاطره حمله 140 فروندی روز اول جنگ را فراموش نکرده بودند، به این فکر افتادند که شاید در آستانه این عملیات پایگاه های هوایی آنها مورد هدف عقابان تیز پرواز نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی قرار گیرد.
لذا تصمیم گرفتند که کلیه هواپیماهای اصلی خود را به نقطه ای منتقل کنند که هیچ اسکادران از جان گذشته ایرانی نتواند به آن جا برسد و آن را هدف قرار دهد. پس با هماهنگی ها لازم، در تاریخ 21 دی سال 1359 عراق بخشی از هواپیماهای عملیاتی خود را به مجموعه پایگاه های الولید در غرب عراق و در نزدیکی مرز اردن انتقال داد.
این پایگاه خود به یک پایگاه اصلی و دو پایگاه فرعی تقسیم می شود که به آن "اچ 3" می گفتند و از پدافند قدرتمندی نیز برخوردار بود. در همین زمان صدام حسین با ظاهر شدن در صفحه تلویزیون عراق نطقی کرد که قسمتی از آن به این شکل بود:
- من دیوار آتش دارم و ایران به هیچ وجه نمی تواند به خاک ما نفوذ عمقی کند.
چندی بعد نیروی هوایی ایران از انتقال هواپیماهای عراقی با اطلاع شد و سرتیپ شهید جواد فکوری فرمانده وقت نیروی هوایی، در 15 بهمن سال 59 در جلسه فرماندهان نیروی هوایی پیشنهاد حمله به این پایگاه ها را مطرح نمود که برای طرح ریزی این عملیات، بخش ویژه طرح های نیروی هوایی کار روی آن را آغاز کردند و پس از مدتی این کار را غیر ممکن قلمداد کردند. در همین زمان این طرح از سوی نیروی هوایی منتفی اعلام شد ولی طرح هایی نیز مطرح شد:
طرح اول:
16 فروند فانتوم به پرواز درآیند 14 فروند اصلی و 2 فروند رزرو که 6 تانکر سوخت رسان هم همراه آنان باشد 3 تانکر در داخل خاک ایران قرار گیرند و 3 تانکر در منتهی الیه غرب عراق و برای محافظت از هر تانکر 2 فروند اف 14 نیز به پرواز درآیند که این خود انبوهی از هواپیما را بوجود می آورد.
طرح دوم:
12 فروند فانتوم به پرواز درآیند 10 فروند اصلی و 2 فروند رزرو که چهار تانکر سوخت رسان با همان شرایط با آنها باشد که در این طرح تعداد جنگنده ها و تانکرها کم می شد ولی وضعیت فانتوم ها به دلیل کمبود تانکر سوخت رسان حساس می شد و احتمال اینکه 2 فروند فانتوم از دست برود فراوان بود.
طرح نهایی:
در همین حین مرحوم سرلشکر خلبان بهرام هوشیار در این خصوص طرحی را آماده و به صورت محرمانه با شهید فکوری مطرح کرد که بر اساس آن 10 فروند فانتوم مسلح 8 فروند اصلی و 2 فروند رزرو به پرواز درآیند و برای گمراه کردن دشمن نیز در هنگام ورود فانتوم ها به خاک عراق 2 فروند اف 5 به کرکوک حمله کنند.
مکان استارت حمله نیز پایگاه دوم شکاری تبریز بود. شهید فکوری بعد از مطالعه این طرح، آن را عملی دانست و موافقت خود را با آن اعلام کرد. ولی این عملیات 2 بار به دلیل خیانت عوامل نفوذی و همچنین اطلاع عراق، لغو شد.
لذا در جلسه ای قرار بر این شد که شهید فکوری شکست این طرح را اعلام کند. جلسه مذکور در نیمه دوم اسفند ماه برگزار شد. جلسه درباره وضعیت جبهههای جنگ، استقرار نیروهای ایرانی و عراقی و... بود. پس از پایان جلسه، شهید فکوری سرتیپ (سرهنگ آن زمان) فرج الله براتپور را که از معاونین عملیات یکی از پایگاه های هوایی بود، احضار کرد و اجرای ماموریتی سری، مهم و حیاتی را به ایشان ابلاغ و تاکید کرد که شخصا فرماندهی دسته پروازی را برعهده بگیرد.
طرح عملیات:
10 فروند فانتوم (8 فروند اصلی و 2 فروند رزرو) مسلح، در شرایط کامل حفاظتی از پایگاه شهید نوژه همدان به پرواز درمیآیند و به سوی دریاچه ارومیه پرواز میکنند. هواپیماها آن جا در ارتفاع پست با دو فروند تانکر سوخت رسان برخورد می کنند، بعد از سوختگیری، از نوار مرزی ترکیه وارد عراق شده و در آن جا با دو تانکر که از مسیر بین المللی خارج شده اند، برخورد می کنند و بعد از سوخت گیری مجدد به سمت پایگاه های الولید رفته آن جا را بمباران کرده و از همین مسیر باز میگردند.
این طرح به صورت کاملا سری پی گیری می شد و قرار بر این شد که این عملیات در سحرگاه روز 15 فروردین ماه انجام شود. نکته مهم در این طراحی این عملیات، سبک بودن جنگنده ها و برق آسا بودن حمله بود.
روزموعود:
سرانجام روز موعود فرا رسید. در ساعت یک بامداد روز 15 فروردین ماه سال 1360 خلبانان منتخب، بدون اطلاع قبلی، به پست فرماندهی فرا خوانده شدند و بی درنگ جلسه توجیهی انجام شد و کلیه موارد و چگونگی انجام این عملیات برای کلیه خلبانان تشریح شد و قرار بر این شد که فانتوم ها به دودسته 4 فروندی تقسیم شوند.
لیدر یکی از دستهها سرهنگ براتپور و لیدر دسته دیگر سرتیپ (سرهنگ آن زمان) فرهادپور بودند. در پایان جلسه توجیهی، از سوی لیدر دسته پروازی اعلام شد احتمال شهادت در این عملیات بالاست پس هر کدام از خلبانان به هر دلیلی آمادگی ندارند اعلام کنند تا نفر جایگزین در لیست اصلی قرار گیرد، همه اعلام آمادگی کردند. پس از انجام فرضیه نماز و با روشن شدن هوا، عملیات آغاز شد.
سرتیپ خلبان براتپور، درباره روز عملیات میگوید: «برنامه اجرای ماموریت طوری طراحی شده بود که حمله در زمان تعویض شیفت نیروهای عراقی انجام شود. با توجه به اینکه نمیخواستم کسی از این ماموریت بویی ببرد از مدتها قبل به فکر آماده نگه داشتن تعدادی هواپیما برای انجام این عملیات بودم و حتی مهماتی را که از ماموریتهای قبلی باقی مانده بود دستور دادم انبار کنند و بدین صورت روز عملیات تعداد 10 هواپیمای مجهز به بمب آماده عملیات بود. در آن روز حتی دستور دادم تا تمام ارتباطات مخابراتی پایگاه و منازل سازمانی نیز قطع شود. در این مدت سعی میکردم تا همه چیز را عادی جلوه دهم. حتی وقتی خلبان ایرج عصاره که از خلبانان خوب پایگاه بود از من مرخصی خواست با او موافقت کردم.»
شرح عملیات:
این عملیات به قدری دقیق پیش بینی شده بود که از شب قبل هواپیماهای هر گروه پروازی نیز مشخص شده بودند. بعد از اعلام شماره هواپیماها از سوی گردان نگهداری، خلبانان یکی پس از دیگری در کابین جای گرفتند و این درحالی بود که خود پرسنل گردان نگهداری هم از جزئیات این عملیات خبر نداشتند.
بدین ترتیب 10 فروند هواپیمای اف 4 در سکوت کامل رادیویی به پرواز درآمدند. در طول انجام این عملیات، تنها دوبار سکوت رادیویی شکست. یکی هنگام پرواز که هر هواپیما بعد از بلند شدن از روی باند شماره خود را اعلام می کردند و بار دیگر بعد از پایان عملیات سوختگیری، رمزی را اعلام میکردند.
ساعت 2 بامداد، سرهنگ قیدیان و سرهنگ هشیار با هواپیمای بوئینگ 747 پست فرماندهی پرنده در دمشق تماس گرفتند و با رمز به سرهنگ ایزدستا فرمانده عملیات اعلام کردند که «بار حاضر است.» به این معنی که عملیات از تهران آغاز گردیده است و در ساعتهای بعد روند عملیات را قدم به قدم به اطلاع او می رساندند.
در ساعت 3 بامداد، خلبانان هواپیمای هرکولس شناسایی الکترونیکی به نام خفاش از پایگاه هوایی مهرآباد برخاستند و خود را به منطقه ایستایی در شمال غرب کشور، در آسمان آذربایجان غربی و کردستان رساندند تا با دریافت و پردازش سیگنالهای راداری و موشکهای زمین به هوای دشمن و همچنین گفت و شنودهای رادیویی عوامل پدافند هوایی ارتش عراق بتوانند حرکتهای آنها را شناسایی کنند و به اطلاع فرمانده عملیات برسانند.
ساعت 4.30 بامداد روز پانزدهم فروردین، دو فروند هواپیمای سوخترسان از نوع بوئینگ 707 و 747 برخاستند و بر فراز ارومیه آماده شدند تا نخستین مرحله سوخت رسانی را به گروههای پروازی الوند و شاهین انجام دهند.
همچنین در همین ساعت خلبانان هواپیماهای جنگنده بمب افکن اف 5 از پایگاه هوایی تبریز برخاستند و راهی هدف خود در خاک عراق که پالایشگاه و تاسیسات نفتی کرکوک بود گردیدند، تا دشمن در مقام دفاع، توانایی خود را تقسیم کند و بخش عمده آن را به شمال عراق اختصاص دهد.
خلبانان این گروه پروازی به ترتیب گروه الوند سرگرد فرج الله براتپور با ستوان محمد جوانمردی، سرهنگ قاسم پورگلچین با ستوان علی رضا آذر فر، سرگرد ناصر کاظمی با ستوان ابراهیم پوردان، سروان غلام عباس رضایی خسروی با ستوان محمد علی اکبر پور سرابی بودند. گروه شاهین سرگرد محمود اسکندری با ستوان کاوه کوهپایه عراقی، سرگرد محمود خضرایی با ستوان اصغر باقری، سرگرد منوچهر طوسی با سروان حسین نیکوکار، سروان منوچهر روادگر با ستوان احمد سلیمانی.
فانتومها، مسیر خود را به سمت دریاچه ارومیه پیش گرفتند و در حالی که هوا ابری بود، در ارتفاع پست با دو فروند تانکر سوخت رسان برخورد کردند و اولین مرحله سوختگیری با موفقیت کامل بعد از گذشت 20 دقیقه انجام شد. سپس فانتوم ها به سمت مرز پرواز کردند.
در همین زمان دو فروند اف 5 از پایگاه هوایی تبریز به سمت پالایشگاه کرکوک به پرواز درآمدند و در یک حمله موفق، این پالایشگاه را بمباران کردند.
در این هنگام فانتومها در نزدیکی مرز قرار داشتند و در ساعت 6.58 صبح با رسیدن به نقطه صفر مرزی، به دو دسته 4 فروندی تقسیم شدند و 2 فروند رزرو نیز بازگشتند. (جمعا 8 فروند، 6 فانتوم ئی و 2 فانتوم دی وارد عراق شدند.)
در همین زمان به فرمانده پدافند عراق اطلاع میدهند که تعدادی هواپیمای ناشناس در نوار مرزی ترکیه مشاهده شدهاند که او اظهار میکند هواپیماها متعلق به ترکیه است.
فانتومها به صورت فرمیشن 4 تایی با فاصله 500 پا از یکدیگر، در ارتفاع پایین از شهر مرزی زاخو گذشتند و وارد خاک عراق شدند. در این هنگام ارتفاع خود را به پایینترین سطح ممکن رسانده و به مسیر خود روی نوار مرزی ترکیه ادامه دادند.
در منتهی الیه شمال غرب عراق فانتوم ها در فاصله 90 مایلی هدف، با دوفروند تانکر سوخترسان 707 که به تعبیری از فرودگاه لارناکا قبرس و به تعبیری از فرودگاهی در ترکیه برخواسته بودند و با خارج شدن از خطوط بینالمللی، خود را به آن جا رسانده بودند، برخورد میکنند و در ارتفاع 20000 پایی از آنها سوختگیری میکنند و دوباره ارتفاع خود را کم و در حدود 30 متری زمین پرواز میکنند و به طرف نخستین نشانه زمینی به پیش میروند که در این لحظه به نقل از خود سرتیپ براتپور (لیدر عملیات) دستگاههای ناوبری جنگندهشان از کار میافتد و وقتی موقعیتی که دستگاهها نشان میدهند با نقشه مقایسه میکند نشان دهنده موقعیت واقعی نبود که ایشان با کابین عقب که افسر کنترل رادار بودند صحبت میکند و میگوید:
- سرتیپ براتپور: ظاهرا دستگاه ناوبری من ایراد دارد میتوانی بگویی که دستگاه شما کجا را نشان می دهد؟
- خلبان کابین عقب: (با خون سردی میگوید) تلآویو.
- سرتیپ براتپور: پس برویم آن جا را بزنیم!
- خلبان کابین عقب: (با لهجه شیرازی) ها بریم!
به هر صورت پس از گذشتن از آخرین نشانه زمینی، سرتیپ براتپور راه اصلی را پیدا می کند و با علامت او، از هر دسته 4 فروندی فانتوم ها، یک فروند جدا می شود و گروه سوم را تشکیل می دهد. در همین حین یکی از خلبانان یک موضع پدافندی که در نقشه اولیه پیش بینی نشده بود را میبیند و به دلیل این که مبادا در مسیر برگشت مزاحم شود به آن حمله و آن را نابود میکند.
هواپیماها به هدف میرسند:
- گروه اول به فرماندهی سرتیپ فرهادپور در ساعت 7.45 به پایگاه اول حمله میکند.
- گروه دو در ساعت 7.50 به پایگاه دوم حمله میکند.
- گروه سوم به فرماندهی سرتیپ براتپور به سمت پایگاه سوم (اصلی) حمله می کند در حالی که هنوز گروه سوم به پایگاه اصلی نرسیده بودند، دو گروه دیگر کار خود را تمام کرده بودند. زیرا آنها فاصله کمتری نسبت به این پایگاه داشتند.
دود ناشی از انفجار هواپیماها و انبارها، تمامی فضا را پر کرده بود و پدافند و موشکهای زمین به هوای دشمن از هر طرف برای سرنگونی فانتوم ها شلیک می کردند. سرتیپ براتپور با دیدن این اوضاع، تصمیم میگیرد بجای این که از مسیر از پیش تعیین شده به پایگاه سوم حمله کند، با گردش به سمت راست از سمت مخالف به آنها حمله ور شود که بدین ترتیب موفق به غافلگیری آنها میشود.
پایگاه دشمن از استتار خیلی خوبی برخواردار بود، به شکلی که حتی رنگ سقف آشیانهها نیز به رنگ زمین بودند و روی ادوات نیز به خوبی پوشانده شده بود. هنگامی که گروه سوم به فرماندهی سرتیپ براتپور به روی پایگاه می رسند، عراقیها که فکر نمیکردند خلبانان ایرانی جسارت و توانایی لازم جهت حمله به آن جا را داشته باشند، کاملا غافلگیر شدند.
آنها که مشغول کارهای زومره بودند ابتدا تصور کردند که هواپیمای خودشان است که به سمت آنها میآید، همچنین به دلیل تغییر سمتی که داده شده بود لولههای توپهای ضدهوایی آنها نیز سمت مخالف را نشانه گرفته بود و به اصطلاح دیوار آتش آنها در سمت دیگری بود.
فانتومها با رسیدن به بالای پایگاه، شیرجه رفته و تمامی بمب های خود را رها میکنند و پایگاه را به جهنمی از آتش تبدلیل میکنند به طوری که در بعضی از نقاط به دلیل ارتفاع کم فانتوم ها، زبانه آتش به ارتفاع هواپیماها نیز می رسید.
تمامی بمبها روی هواپیماها و آشیانه ها با دقت فرو ریخته شد و تقریبا تمام اهداف از پیش تعیین شده را نابود کردند، سپس با گردشی به سمت مخالف، فانتوم ها از محل دور می شوند.
در این مرحله یکی از هواپیماها به خلبانی سرتیپ خلبان شهید محمود خضرایی آسیب می بیند که سریعا خود را از معرکه دور میکند. در همین برگشت، سرتیپ براتپور روی جاده بین المللی عراق - اردن متوجه یک تریلی حامل محموله نظامی میشود که گویا از بندر عقبه در خاک اردن بارگیری کرده و به عراق وارد شده بود. بی درنگ با هواپیما به سمت تریلی شیرجه میرود و با مسلسل هواپیما آن را هدف قرار داده و منفجر میکند. سپس بلافصله ارتفاع را کم کرده و پس از تماس با فرکانس قراردای با تانکرهای سوخت رسان، به سوی آنها پرواز میکنند.
در این لحظه تانکرهای سوخترسان در همان منطقه (قسمت غربی خاک عراق) در ارتفاع پایین و خارج از دید رادار دشمن در حال گشت زنی و منتظر فانتوم ها بودند تا مرحله سوم سوخت گیری انجام شود.
سرتیپ براتپور برای یک لحظه متوجه سوخت هواپیمای خود میشود و میبیند که به حداقل خود رسیده و تانکرها را نیز نمیبیند و این به دلیل آن بود که در راه بازگشت برای انهدام تریلی اقدام کرده بود. از طرفی برای این که سکوت رادیویی را نیز نشکند و دشمن را متوجه خود و دیگر هواپیماها نکند، با توکل بر خداوند مسیری که قرار بود هواپیماهای جنگنده از آن جا به تانکرها برسند را در پیش میگیرد و به راه خود ادامه میدهد تا این که سرانجام از راه دور یکی از تانکرهای سوخت رسان را می بیند.
در این لحظه سوخت هواپیما به حداقل خود رسیده بود و ایشان برای این که مبادا تانکرها را گم کند، چشم از آنها بر نمیدارد.
سرانجام با کمک خداوند تمامی فانتومها به محل سوختگیری رسیده و با خونسردی و احتیاط سوختگیری میکنند. پس از این که کار سوختگیری به پایان رسید و تمامی شکاریها سوختگیری کردند، تانکرها بلافاصله وارد خاک ترکیه شدند و از مسیر بینالمللی آنکارا - تهران به ایران بازگشتند.
هواپیماهای فانتوم نیز از قسمت شمالی عراق، روی نوار مرزی و از همان راه اولیه با تمام سرعت، به سمت وطن بازگشتند.
تعقیب همه جانبه از سوی دشمن:
صدام که تازه متوجه شده بود چه ضربه مهلکی را از خلبانان شجاع ایرانی خورده است به تمام دسته های پروازی اش دستور داده بود هرطور که شده هشت هواپیمای ایرانی را سرنگون کنند.
مسیر بسیار خطرناک شده بود و هواپیماهای عراقی به دنبال هواپیماهای ایرانی بودند و سعی داشتند تا هواپیماهای ایرانی از مرز خارج نشده اند، آنها را سرنگون کنند. غافل از اینکه با مردانی رو در رو شده اند که آوازه مردانگی شان در تمام دنیا پیچیده است.
جنگندههای ایران که متوجه این امر شده بودند سرعت خود را چند برابر کردند و خود را به مرز ایران رساندند. در آن سوی مرز، جنگندههای ایران که برای حفاظت هواپیماهای اف 4 مشغول گشتزنی بودند منتظر بودند تا اگر هواپیمایی از دشمن در آسمان ایران اسلامی ظاهر شود آن را سرنگون کنند. خلبانان عراقی که شجاعت تیزپروازان ما را به خوبی درک کرده بودند جرات آمدن به خاک ایران را نداشتند و ناکام و ناامید به پایگاههای خود بازگشتند.
در حالی که خلبان شماره 2 گروه پروازی شاهین که از درون قیف حاصله از انفجار بمبهای هواپیمای جلویی یعنی لیدر خود عبور کرده بود، در میان ترکش و قطعات پرتاب شده در 24 نقطه از زیر بال و بدنه هواپیما دچار پارگی و سوراخ شد که خوشبختانه گلولهای یا موشکی به او اصابت نکرده بود تا در لحظه برخورد، انفجار ایجاد کند و هواپیما را از پرواز بازدارد.
این هواپیمای آسیب دیده با درایت لیدر دسته پروازی، سرهنگ محمود اسکندری به سوی فرودگاه پالمیرا در خاک کشور سوریه هدایت شد و اجازه فرود اضطراری برای او گرفته شد و خلبان (شهید خضرایی و خلبان باقری) که بسیار عصبی بود در آنجا بدون چرخ، هواپیما را با دماغه نشاند و هر دو لاستیک چرخها ترکیدند و سرانجام هواپیمای بدون چرخ متوقف شد و گروهی از کارکنان فنی ایرانی که برای احتیاط در این فرودگاه به منظور تعمیر و نگهداری موارد اضطراری حضور داشتند آن را به درون یکی از آشیانه های فرودگاه برده و به تعمیر آن پرداختند.
سایر خلبانان این گروه پروازی با جنگ و گریز با هواپیماهای مامور مراقبت مسلحانه عراقی، سرانجام خود را به فضای ارومیه رساندند و پس از سوختگیری نهایی در آسمان وطن، خود را به پایگاه هوایی همدان رساندند و سالم در خانه خود فرود آمدند و با افتخار از انجام یک ماموریت استراتژیک هوایی از هواپیماهای خود پایین آمده و فرمانده پایگاه که خود نیز در هواپیمای شماره 2 از دسته پروازی الوند به عنوان فرمانده کل گروه پروازی در انجام ماموریت حضور داشت با سرافرازی، گزارش ماموریت موفقیتآمیز را به فرمانده نیروی هوایی، سرهنگ خلبان جواد فکوری تقدیم کرد و بی درنگ فرمانده نیرو به خدمت فرماندهی کل قوا رسید و گزارش نهایی راتقدیم کرد.
عقابان بازگشتند:
خوشبختانه فانتوم ها توانستند خود را به مرز رسانده و همه در محل مقرر سوختگیری چهارم را انجام دهند و تلاش عراقیها برای سرنگونی آنها نیز بی نتیجه ماند. فانتومها بعد از سوختگیری، همگی به پایگاه شهید نوژه همدان برگشتند.
پرسنل نگهداری که در آخرین لحظات بازگشت فانتوم ها، از موضوع حمله با اطلاع شده بودند، با هیجان درباره چگونگی این عملیات سخن میگفتند و چون چیزی درباره جزئیات آن نمی دانستند، به سراغ جانشین فرمانده پایگاه رفته و نگرانی خود را در مورد سلامتی گروه پروازی ابراز می داشتند.
پرسنل پایگاه که از عملیات شجاعانه خلبانان مبهوت مانده بودند، بی صبرانه در انتظار بازگشت همه خلبانان دقیقه شماری میکردند. سرانجام چرخهای اولین گروه فانتومها باند فرودگاه را لمس میکند و پرسنل گردان پرواز و نگهداری، با چشمانی اشکبار که حاکی از دیدار دوباره خلبانان بود و با فریاد الله اکبر و قربانی کردن گوسفند، به استقبال آنها میروند.
پرواز نتیجه داده بود. خلبانان شجاع بعد از چهار ساعت و چهل دقیقه پرواز با سرعت بالا و طی مسافت 1000 کیلومتر با چهار نوبت سوختگیری در مسیر رفت و برگشت، موفق شده بودند غیرممکن را ممکن کنند و ضربه مهلکی به پیکر نیروی هوایی عراق وارد آورند.
نتایج عملیات:
بعد از عملیات مشخص شد که خسارتها، بیشتر از پیش بینیها بود:
- 48 فروند هواپیماهای شکاری - بمب افکن (شامل میگ 21 - میگ 23 - سوخو 20 - سوخو 22 - توپولف 16 و میراژ ) منهدم و یا آسیب جدی دیده است.
- 3 آشیانه بزرگ هواپیما، 2 دستگاه رادار و چندین پناهگاه بتونی هواپیما، به طور کلی تخریب شده است.
بعد از این عملیات غرورآفرین، فرمانده پدافند هوایی عراق از سوی صدام برکنار شد. نامبرده بعدا اعدام شد ولی منابع عراقی خبر خودکشی او را اعلام کردند.
این عملیات تاثیر بسزایی در روحیه رزمندگان اسلام داشت، به طوری که چند ماه بعد عملیات موفق ثامن الائمه انجام شد و در پی آن نیز عملیات موفق طریق القدس و بیت المقدس با موفقیت کامل و بازهم با پشتیبانی مناسب نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران، انجام شد.
دیدار با امام (ره):
سه روز پس از این عملیات، در تاریخ 18/1/1360 بدون هیچ تشریفاتی، کلیه خلبانان شرکت کننده در این عملیات به حضور حضرت امام خمینی (ره) رفتند.
نور شادی و رضایتمندی در چهره امام (ره) به وضوح مشاهده میشد به طوری که یکی از نزدیکان امام گفتند: تا به حال ایشان را به این خوشحالی ندیده بودند.
پس از موفقیت کامل در این عملیات، سیمای جمهوری اسلامی نیز برای نخستینبار سرود خلبانان را پخش کرد تا بدین شکل تقدیری کوچک از این دلاوران شود.
تیزپروازنی که بعدها آسمانی شدند:
- سرلشکر خلبان شهید حسین خلعتبری مکرم
- سرتیپ خلبان شهید محمود خضرایی
- سرگرد خلبان شهید علی خسروی
- سرگرد خلبان شهید عبدالله رضایی
- سرگرد خلبان شهید پورسرابی
پایانی موفقیت آمیز:
با توجه به این که در طول دفاع مقدس، آمریکائیها حتی قطعات یدکی هواپیماهایی را که خودشان ساخته بودند در اختیار ایران قرار نمیدادند، میتوان عملیات حمله به اچ 3 را یکی از بزرگترین و قاطعترین عملیات هوایی جهان قلمداد کرد که خلبانان شجاع ایران توانستند با چیزی حدود 5 ساعت پرواز، چهار بار سوختگیری هوایی و طی مسافتی بالغ بر 1000 کیلومتر در سکوت مطلق هوایی، حماسهای خلق کنند که نه تنها سردمداران عراق و همپیمانانش، بلکه هیچ یک ازکارشناسان غربی هم فکر آن را نمیکردند.
حمله ایران به پایگاه هوایی الولید، موفقیتآمیزترین عملیات علیه یک پایگاه هوایی از سال 1967 است و شاید هیچگاه در تاریخ جنگهای هوایی، 8 فروند هواپیما نتوانند این چنین خسارت سنگینی را به دشمن تحمیل کنند. در جریان این عملیات حدود 80 درصد نیروی هوایی عراق به طور کامل نابود شد و تا یکسال بعد از آن نتوانست ماموریت مهمی انجام دهد.
موضوع جالب دیگر این است که در جریان جنگ خلیج فارس (1991) نیروی دریایی ایالات متحده مأمور حمله به الولید شد و در جریان بمباران الولید، سه فروند F-14D نیروی دریایی ایالات متحده، هدف موشکهای سام 6 قرار گرفتند و ساقط شدند!
عملیات فانتومها
عملیات اچ 3 یکی از بزرگترین عملیاتهای هوایی دنیاست که به نام فانتومها ثبت شده است. فانتومهای ایرانی طی یک عملیات پیچیده و تحسین برانگیز در 4 آوریل 1981 (فروردین 1360) پایگاه هوایی الولید در مجموعه اچ 3 واقع در غرب عراق، در نزدیکی مرز این کشور با اردن را بکلی نابود کردند.
در مجموع بیش از 48 هواپیمای عراقی که بیشتر آنها بمب افکنهای روسی (میگ 23، سوخو 20، تییو 16، تییو 22) بودند در این عملیات از بین رفتند. حمله به اچ 3 از لحاظ فنی یکی از پیچیده ترین عملیاتهای هوایی جهان بشمار می رود و از نظر دستاوردهای نظامی نیز با توجه به نابودی کامل 48 هواپیمای دشمن در رده بزرگترین و موفقترین عملیاتهای نظامی جهان قرار می گیرد. این عملیات در 1981 یعنی زمانی که نیروی هوایی ایران از برتری بیچون و چرایی بر نیروی هوایی عراق برخوردار بود به انجام رسید.
هیچ کارشناس نظامی تا آنوقت تصور نمیکرد که پایگاههایی که در غربیترین نقطه خاک عراق و در نزدیکی مرز این کشور با اردن واقع شده است روزی هدف حمله جنگندههای ایرانی قرار گیرد. هواپیماهای ایرانی برای بمباران این پایگاه میبایست از مرزهای شرقی عراق وارد شده و پس از گذشتن از آسمان بغداد و بسیاری از شهرهای دیگر که تاسیسات پدافندی موثری داشتند به اچ 3 میرسیدند و پس از انجام عملیات دوباره از همین مسیر باز میگشتند.
در تمام طول مسیر جدای از موشکهای زمین به هوا و توپهای ضد هوایی، هواپیماهای رهگیر عراقی نیز وجود داشتند که در صورت حمله، با توجه به برتری تعداد آنها نسبت به هواپیماهای مهاجم ایرانی بدون شک ادامه عملیات را برای هواپیماهای ایرانی غیرممکن میساختند. عبور جنگندههای ایرانی از عرض کشور عراق و رسیدن به دورترین نقطه خاک این کشور مسئلهای نبود که از چشم رادارهای عراقی پنهان بماند.
با توجه به این مسائل احتمال یک حملهی غافلگیرانه از طرف ایران منتفی و غیرممکن انگاشته میشد. اما در آن سوی جریان، افسران نیروی هوایی ایران باور دیگری داشتند. خلبانان ایرانی مصمم بودند تا این عملیات را به هر طریق ممکن به انجام رسانند. بدین ترتیب پایگاه هوایی نوژهی همدان آبستن یکی از رویدادهای بزرگ جنگ شد. در این پایگاه افسران نیروی هوایی به طراحی یکی از شگفت انگیزترین و جسورانه ترین حملات هوایی تاریخ پرداختند. تامکت های ایرانی بیشتر در پشت مرزها به پشتیبانی هواپیماهای در عمق رفته میپرداختند.
تنها نمونه های دیگر برای عملیات اچ 3 ، عملیاتهایی بود که نیروی هوایی اسرائیل در جنگهای 1967 و 1973 موفق به انجام آن شده بود. در ژوئن 1967 طی جنگهای شش روزه، اسرائیلیها بخش اعظم نیروی هوایی مصر را روی زمین از میان برداشتند.
در اکتبر 1973 نیز، طی جنگهای بیست روزه (که اعراب آنرا جنگ رمضان و اسرائیلیها آنرا جنگ یوم کیپور نام نهادند) نیروی هوایی اسرائیل موفق شد بسیاری از هواپیماهای مصری را روی باند فرودگاه از میان بردارد.
در همین سال چهار فانتوم اسرائیلی ساختمان ستاد مشترک ارتش سوریه را در قلب دمشق با خاک یکسان کردند (که البته فقط دو تای آنها سالم به پایگاههایشان بازگشتند).
حال ایرانیها می رفتند تا عملیاتی را به انجام رسانند که در صورت موفقیت به یک اسطوره در تاریخ جنگهای هوایی بدل می شد. در طراحی عملیات به گونهای عمل شد که در وهله اول به یک داستان علمی، تخیلی بیشتر شباهت داشت تا یک عملیات هوایی در شرایط جنگ واقعی. قرار بود 8 فانتوم، از فرودگاهی در شمال غرب کشور به پرواز درآیند.
این هواپیماها باید از کوهستانهای مرزی عراق و ترکیه و در ارتفاعی پایین پرواز میکردند و پس از طی مسافتی طولانی بر روی خط مرزی عراق و ترکیه (که احتمالا در مواقعی نیز مستلزم تجاوز به حریم هوایی ترکیه بوده است) خود را به اچ 3 برسانند. فانتومها پس از فروریختن بمبهایشان بر سر هواپیماهای عراقی میبایست از همان مسیر قبلی به پایگاههای خود بازمیگشتند.
عملیات باید کاملا غافلگیرانه انجام میشد و فانتومها تا لحظهای که بر فراز اچ 3 ظاهر می شدند نباید هیچ نشانهای از یک حمله هوایی را آشکار میکردند. در راه بازگشت مسلما عراقیها که دیگر از حمله آگاه شده بودند هواپیماهای خود را بدنبال فانتومها میفرستادند و هواپیماهای ایرانی در اینجا نیز باید در صورت درگیری خود را حفظ میکردند.
در تمام طول مسیر هواپیماها میبایست در ارتفاع پایین (20 تا 30 متری) پرواز میکردند تا از دید رادارهای دشمن پنهان بمانند. در حالت عادی، پرواز در ارتفاع پایین به قدرت و مهارت بسیاری نیازمند است اما پرواز در ارتفاع پایین بر فراز منطقهای کوهستانی تقریبا به کاری غیرممکن میماند که تنها از عهده خلبانانی برمیآید که دارای مهارت و قدرت عکس العمل بالایی باشند.
عملیات اگر فقط همین مشکلات را هم داشت به اندازه کافی غیرممکن به نظر میرسید اما مسئله دیگری وجود داشت که مهمترین چالش پیش روی عملیات بود. هیچ هواپیمایی به علت محدودیت سوخت نمیتوانست چنین مسیر طولانی را رفته و بازگردد. پس در حین عملیات و بر فراز آسمان عراق که نفوذ با جنگندهها هم در آن به اندازه کافی دشوار بود می بایست یک بویینگ برای رساندن سوخت به فانتومها با آنان همراه میشد.
آیا یک بویینگ میتوانست خود را از دید رادارها مخفی کند؟ سرعت بویینگ بسیار کمتر از سرعت هواپیماهای جنگنده است بنابراین فانتومها نمیتوانستند همراه این هواپیماهای غول پیکر حرکت کنند و در تمام طول مسیر از آن در برابر جنگنده های عراقی محافظت کنند، حال اگر بویینگ در هر مرحله از عملیات توسط عراقیها هدف قرار میگرفت تکلیف فانتومها چه بود؟ اصولا آیا یک بویینگ 707 شانسی برای گذشتن از مرز عراق و رسیدن به نقطهای که باید سوختگیری در آن انجام می شد را داشت و یا در همان مراحل آغاز عملیات هدف هواپیماهای رهگیر عراقی قرار میگرفت؟
طبق برنامهریزی عملیات، پس از اولین نوبت سوختگیری هواپیمای مادر باید صبر میکرد تا فانتومها عملیاتشان را بر فراز اچ 3 انجام دهند و در راه بازگشت (که این بار دیگر عراقی هوشیار شده بودند) دوباره عملیات سوختگیری هوایی را انجام می داد. در هر مرحلهای از عملیات امکان داشت واقعه ناخوشایندی برای هواپیمای سوخترسان که ذاتا بیدفاع بود رخ دهد و میدانیم که سرنوشت فانتومها با سرنوشت بویینگ کاملا گره خورده بود.
علیرغم تمامی این مشکلات و برغم اینکه چنین عملیات جسورانهای تا بحال توسط هیچ کشوری در جهان انجام نشده بود افسران ایرانی به اجرای آن مصمم بودند. در نهایت پس از بررسیها و برنامهریزیهای دقیق، روز سرنوشت ساز فرا رسید.
فانتومها روز قبل، از پایگاه نوژه به پایگاهی در ارومیه پرواز کرده بودند. روز عملیات هر هشت هواپیما در دو گروه چهار تیمی از باند فرودگاه برخاستند و از شمال شرق و از فراز کوههای آرارات وارد منطقه مشترک مرزی عراق و ترکیه شدند و در ارتفاع پایین بر فراز کوهستانهای این منطقه به سمت غرب عراق حرکت کردند. در جایی بسیار دورتر در فرودگاه لارناکا در قبرس یک هواپیمای بویینگ 707 متعلق به هواپیمایی ملی ایران (هما) ساعتی قبل وارد فرودگاه لارناکا شده بود و طبق برنامه ریزی قبلی آماده میشد تا بدون مسافر به تهران باز گردد.
قبل از آنکه هواپیما باند فرودگاه را ترک کند دو مامور اطلاعاتی ایران که همراه مسافرین این پرواز همان روز وارد قبرس شده بودند به داخل کابین خلبان رفتند و با خلبان هواپیما به گفتگو نشستند. خلبان نمیتوانست چیزی را که میشنود باور کند. انجام چنین کاری دیوانگی محض بود، شانس موفقیت چیزی در حد صفر جلوه می کرد و کاملا غیرممکن به نظر میرسید. طراحان عملیات با خود چه فکری کرده بودند؟ این نقشه به فیلمنامه فیلمهای هالیوودی شباهت داشت و فقط با جادوی سینما و روی پرده نقرهای امکان تحقق داشت.
حتی خیالبافترین فیلمنامه نویسان هالیوودی نیز تاکنون جرات طراحی چنین عملیاتی را به خود نداده بود. او حتی بیاد نداشت که در فیلمهای سینمایی هم چنین چیزی دیده باشد. از نظر او انجام اینکار مطلقا غیرممکن بود. جدای از این مساله او یک خلبان غیرنظامی بود و هیچگاه تصور نمیکرد که روزی در یک عملیات نظامی نقشی داشته باشد.
اما اکنون، در کمال ناباوری خود را در بطن یکی از شگفت انگیزترین نبردهای هوایی جهان مییافت که همه چیز آن به عملکرد او بستگی داشت. دقایقی بعد بویینگ 707 هواپیمایی ملی ایران، پس از اطلاع مسیر خود به برج مراقبت فرودگاه لارناکا از زمین برخاست و ظاهرا به سمت تهران و در واقع بسمت یکی از سرنوشتسازترین جنگهای هوایی دنیا شتافت.
برنامهریزی عملیات به طرز دقیقی صورت گرفته بود و در ساعتی مشخص هواپیمای بویینگ میباید بر فراز کوهستانهای مرزی ترکیه و عراق با فانتومها ملاقات میکرد. هواپیمای سوخت رسان در تماس با فرودگاههای قبرس و آنکارا وانمود کرد که مسیرش را گم کرده و در حال مسیریابی مجدد است.
در ساعت مقرر تانکر سوخت رسان با فانتومها در همان نقطه پیش بینی شده روبرو شد. فانتومها توانسته بودند با سکوت رادیویی و پرواز در ارتفاع پایین خود را از دید رادارهای عراقی پنهان دارند. ظاهرا چندین بار هواپیماها در رادارهای عراقی و ترکیهای ظاهر میشوند اما عراقی ها تصور می کنند هواپیماها متعلق به نیروی هوایی ترکیه است که مشغول گشتزنی در طول مرزهایشان هستند.
این اشتباهی بود که کنترلهای زمینی ترکیه نیز مرتکب شدند. هر هشت هواپیما که سوختشان پس از طی مسیری طولانی در حال اتمام بود به طور منظم عملیات سوختگیری هوایی را انجام دادند و با شتاب به سوی هدفی رهسپار شدند که بیصبرانه انتظارشان را می¬ کشید.
هواپیمای بویینگ نیز با احتیاط کامل مشغول گشتزنی در طول مسیر شد تا در بازگشت، دوباره عملیات سوخت رسانی به فانتومها را انجام دهد. در آنسو فانتومها در ارتفاعی پایین و در حالتی که خلبانان آن می توانستند کوچکترین حرکتی را روی زمین با چشم غیرمسلح ببینند به سمت اچ 3 در حرکت بودند.
ساعتی بعد هر هشت هواپیما ناگهان بر فراز پایگاه ظاهر شدند. پرسنل پایگاه که با توجه به دور بودنشان از مرزهای شرقی هیچگاه تصور نمیکردند هدف هیچ نوع حملهای قرار گیرند در ابتدا به تصور اینکه هواپیماها خودی هستند شروع به تکان دادن دستهایشان کردند.
بر فراز پایگاه، فانتومها ارتفاعشان را افزایش دادند و پس از تقسیم شدن به دو گروه چهارتایی به سمت هدف شیرجه رفتند. لحظاتی بعد بمبهای چهار فانتوم اول، به صورت یک ردیف منظم روی هواپیماهایی که بر روی باند قرار داشتند فرود آمد و تمامی آنها را در همان لحظات اولیه عملیات نابود کرد.
دیگر هیچ هواپیمایی نمیتوانست از باند فرودگاه بلند شود. فانتومهای گروه دوم نیز دو مجتمع راداری را در قلب پایگاه مورد حمله قرار دادند و سپس با خیال راحت به درهم کوبیدن آشیانه¬ های هواپیما و توپهای ضدهوایی پرداختند. در چند دقیقه پرسنل پایگاه در جهنمی از آتش که از همه جا شعله میکشید بدام افتاده بودند. در برابر دیدگان ناباور آنها پایگاه اچ 3 با تمامی ابهت و نفوذ ناپذیریاش در زیر آتش سنگین فانتومهای ایرانی به تلی از خاکستر بدل شده بود.
فانتومها که تمامی دفاع ضد هوایی پایگاه را از بین برده بودند اینبار در ارتفاع پایین بر روی خرابههای آن به شکار سربازانی مشغول بودند که اغلبشان حتی یونیفورمهایشان را بر تن نکرده بودند و بی هدف به اینسو و آنسو می دویدند. توپهای فانتومها با سیلی از رگبار گلوله به سمت هر هدف جنبندهای شلیک میکردند و باند فرودگاه مملو از اجساد سربازانی بود که روی بازماندههای خرابهها افتاده بودند.
فانتومها که دیگر چیزی برای نابود کردن باقی نگذاشته بودند به سرعت صحنه عملیات را ترک کردند. پشت سر آنها تلی از خاکستر بجا مانده بود که تا چند دقیقهی پیش پایگاه هوایی الولید نام داشت.
جایی که قرار بود مکانی امن برای هواپیماهای عراقی باشد. روی باند فرودگاه و در آشیانههایی که آتش از آنها زبانه میکشید تکه پارههایی از آهن و فولاد بچشم میخورد که زمانی بر صحنه آسمان ایران با نخوت و غرور به پرواز درمیآمدند و بمب هایشان را فرو میریختند. تمامی آن پرندههای پر غرور که دیرزمانی باعث افتخار ارتش عراق بودند اکنون درمانده و متلاشی شده در میان شعله های آتش به دور شدن فانتومهایی نظاره میکردند که بسوی پایگاههایشان بازمیگشتند.
در بازگشت، فانتومها باز به همان شیوه پیشین خود را از دید رادارهای عراقی پنهان کرده و در نقطه موعود پس از سوختگیریِ دوباره، پرواز خود را به سمت ایران ادامه دادند.
هواپیمای سوخترسان که ماموریتش به اتمام رسیده بود با خروج از نوار مرزی عراق و ترکیه از طریق آسمان ترکیه به تهران بازگشت.
قبل از عبور فانتومها از مرز عراق دفاع ضد هوایی این کشور که متوجه هواپیماهای ایرانی شده بود به سمت آنها آتش گشود و یکی از هواپیماها مورد اصابت قرار گرفت به گونهای که دیگر نمیتوانست تا رسیدن به پایگاه به پرواز خود ادامه دهد، پس به عنوان حسن ختام نمایش و برای تکمیل کردن کلکسیون کارهای عجیب و غریب این عملیات، در وسط جادهای اتوموبیلرو در آذربایجان غربی به زمین نشست.
بقیه هواپیماها بدون هیچ آسیبی عملیات را به پایان بردند. در طول عملیات طی چند نوبت هواپیماهایی ایرانی برای منحرف کردن توجه عراقیها از فانتومهایی که بسمت اچ 3 در حال پرواز بودند چندین عملیات ایذایی را روی خاک دشمن انجام دادند. هنگام بازگشت نیز همین کار تکرار شد و هواپیماهای ایرانی با حملات ایذایی شکاریهای دشمن را بدنبال خود میکشیدند و سپس به سمت ایران میگریختند.
در ابتدا عراقیها که کاملا غافلگیر شده بودند تصور کردند که حمله از جانب اسرائیلیها صورت گرفته است. با توجه به نزدیکی اسرائیل به اردن و اینکه در سال 1967 نیز اسرائیلیها فرودگاههای این کشور را بمباران کرده بودند احتمال اینکه حمله از جانب اسرائیلیها صورت گرفته باشد بسیار محتملتر بنظر می رسید تا اینکه هواپیماهای ایرانی توانسته باشند چنین مسیر طولانی را طی کنند و علیرغم وجود پدافند هوایی عراق در دو نوبت بر فراز آسمان این کشور سوختگیری هوایی را انجام داده باشند.
اما پس از مدتی عراقیها دریافتند که هدف یکی از جسورانهترین عملیاتهای هوایی تاریخ جهان قرار گرفتهاند. حمله به اچ 3 در نوع خود بینظیر بود.
پیش از این همانگونه که اشاره شد اسرائیلی ها در جنگهای 1967 و 1973 توانسته بودند عملیاتهای شگفت انگیزی انجام دهند اما نکته ای که نباید از نظر دور داشت این است که بعد مسافتی آن عملیاتها بسیار کوتاهتر از عملیات اچ 3 بود بگونهای که اسرائیلیها هیچگاه مجبور به سوختگیری هوایی در قلب خاک دشمن نبودند.
در مورد حمایتهای اطلاعاتی و تکنولوژیکی امریکا از اسرائیل نیز در جنگهای 67 و 73 فقط همین نکته بس که در 1973 امریکاییها در تمام بیست روزی که جنگ ادامه داشت با برقراری یک پل هوایی از پرتغال به اسرائیل سیلی از تجهیزات جنگی و لوازم یدکی هواپیماها را بسوی اسرائیل سرازیر کردند به طوری که در همین هنگام زمانی که شش فانتوم اسرائیلی توسط موشکهای سام روسی در آسمان سوریه سرنگون شدند امریکاییها بیدرنگ این هواپیماها را جایگزین کردند تا برتری هوایی ارتش اسرائیل بر اعراب همچنان حفظ شود.
عکس اسلحه وتوضیح کامل درباره آن ها
- توضیحات
- دسته: جنگ افزار و مطالب نظامی
- نمایش از 04 فروردين 1394
- نوشته شده توسط mohamadfath
- بازدید: 1004
تهیه کننده:محمد صالح عبدالهی eagle desert
سلام دوستان امروز من درباره ي يكي از زيبا ترين و خوش فرم ترين اسلحه هاي دنيا براتون مي نويسم.اين اسلحه يكي از جديد ترين اسلحه هاي برتا و
دنيا به حساب مياد كه مطمپنن خيلي مشتري باسه خودش پيدا مي كنه اگر قيمت مناسبي براي اون براي طرف مقابل داده بشه.
نمونه ي اوليه ي اسلحه ي Beretta ARX-160 در اواسط سال 2008 ساخته و رونمايي شد.اين يك قسمت از دستور كار ها و برنامه هاي نيروهاي نظامي
ايتاليا به نام 'Soldato Futuro' بود كه توسط شركت برتا و كمك همان نيروها ساخته شد.اين اسلحه قستمي از طرحي بر مبناي اينكه سربازان داراي يك
اسلحه فشرده كه تجهيزاتش هم همينطور باشد بود كه از جمله ديگر تجهيزات اين اسلحه كه بسيار فشرده مي باشند مي توان به مواردي همچون:به
سايت هدف گيريه پيشترفته ي آن كه در آن سيستم هاي نشانه گيريه شب و روز (سيستم هاي نوري TV و IR) با يكديگر تركيب شده اند تا حجم سايت
نشانه گيري كم شود همچنين در اين سايت نشانه گيري سيستم هاي پيشرفته اي همچون سيستم capabilities و ليزر نشانه گيري(هميشه نمايان و
قابل ديد به همراه IR).
از ديگر اجزا سيستم Soldato Futuro يك نارنجك انداز 40 ميليمتري تكي پيشرفته كه بر روي اسلحه نصب مي شود(روي ريله پاييني اسلحه) و يا به صورت
تكي (با اضافه شدن قنداق تلسكپي و ماشه) به كار مي رود.
Beretta ARX-160 يك اسلحه با سيستم اتش فشار گاز باروت هست كه از قواعد سيستم پيستون گاز بهره مي گيره و پيستون در بالاي لوله قرار داره.
برخلاف بيشتر اسلحه هاي هجومي كه نمي توان لوله ي ان ها را سريع عوض كردن ARX-160 داراي ساختار وفرم لوله اي است كه در ميدان نبرد نيز
توسط استفاده كننده قابل تعويض است.به طوري كه با فشار دادن يك دكمه(ساخته شده در كنار كاربر.در كنار خشاب) و كشيدن لوله به طرف جلو(خود)
مي توان لوله را در اورد و سپس لوله ي ديگري را به جاي ان گذاشت.
اسلحه شامل دو بخش است.بالايي(كه شامل نگهدانده ي لوله و سيستم گلوله گذاري مثل پيستون و...)و پاييني (شامل گروه خشاب و ماشه و قبضه)
مي باشد.هر دوي اين نيمه ها از پليمر فشرده و مقاوم هستن و باز كردن ان ها خيلي راحته ولي اينجا ديگه دكمه ي گيرنده اي در كار نيست.
از ديگر مزاياي شگفت انگيز و منحصر به فرد ARX-160 امكان تا كردن قنداق به خارج راست و چپ سلاح مي باشد به همراه دو واحد براي خارج كردن قنداق
(در هر دو طرف سلاح) و همچنين انتخاب چپ/راست بودن قبضه سلاح(براي راست/چپ دستان).پي نويس: ( در كل هر چيزي راست و چپ مي شه!! )
براي تعويض خشاب خالي.كاربر مي بايست زبانه ي كه خشب را نگه داشته را كه واقع شده در بالاي و اندكي پشت خشاب قرار دارد را فشار داده و سپس
خشاب را خارج سازد.
دسته ي شارژ كننده(گلنگدن) با برنامه ي اتش وابسته است.اين قطعه را هم مي شود در هر دو طرف نصب نمود.
ARX-160 سلاحيه كه فشار گاز گلوله رو پرتاب مي كنه(خيلي مختصر گفتم)در تك تير و رگبار و داراي يك قطعه براي حالت محافط داره كه در بالاي قبضه
وجود دارد.
طول كلي سلاح با قسمت پاييني ان كه كاربر از ان استفاده مي كند كاملا فيت(جور) شده است.ريلي كه در ان دوربين و يا... قرار مي گيرداز جنس الومينيوم
است كه با اندازه ي تجهيزات استفاده شده هماهنگ مي شود.از ديگر مساپل مربوطه مي توان به كار رفتن اهن در اين اسلحه.داراي قنداق تلسكوپي
بودن ان.دوربين مادون قرمز يا دوربين ها ي الكترونيكي.سايت نشانه گيري استاندارد نصب شده نصب شده بر روي ريل تجهيزات.
ببينين:طول اضافي ريل تجهيزات نصب شده در جلو به اين ترتيب موقعيت ها است:3-, 6- and 9- o'clock . حالت اخم ريل(6-o'clock) براي نارنجك انداز
درست شده است و براي 160 ميليمترGLX طول دارد كه براي نارنجك انداز كافي است.
قنداق به طور استاندارد از پلاستيك مقاوم ساخته شده و به سمت راست به طور استاندارد تا مي شه.قنداق تلسكوپي تنظيم پذير مي باشد.
===========
مشخصات فني:
كاليبر:5.56x45mm NATO
سيستم اتش:فشار گاز باروت.
طول كلي:820-900 ميليمتر با 406 ميليمتر لوله با قنداق به صورت آماده براي نبرد؛700 ميليمتر با قنداق تا شده.
طول لوله:305 ميليمتر/12 اينچ . 406 ميليمتر / 16 اينچ
ظرفيت خشاب:30 گلوله
كشور سازنده:ايتاليا
شركت سازنده:برتا
نرخ اتش:؟
ARX-160 با قنداق تلسکوپی کاملا باز شده
ARX-160 با قنداق تا شده
ARX-160 طراحی شده با یک نانجک انداز 40 میلیمتری GLG-160 و به همراه تجهیزات opto-electronic که شامل TV/IR/Optical sight و فاصله یاب لیزری و
لیزر انداز و کامئیوتر بالستیکی برای نانجک انداز!!!ماااااااااااااااااا!!
ARX-160 بی چاره که دل و رودش رو بیرون ریختن!!البته الات متحرکه و لوله داخلی نیست.
مشخصات فنی تیربار M – 240 آمریکایی
کالیبر / 7.62x51 NATO
عملکرد / G/O
طول کلی تیربار / 1260 میلیمتر
طول لوله تیربار / 545 میلیمتر
سرعت دهانه / 820 متر بر ثانیه
وزن خالی تیربار با دو پایه / بسته به نوع مدل از 11 کیلوگرم الی 13 کیلوگرم ( متوسط وزن 12 کیلوگرم )
وزن رزمی تیربار با دو پایه / 13.8 کیلوگرم با جعبه فشنگ 100 تایی
وزن خالی تیربار با سه پایه / 17.4 کیلوگرم
وزن رزمی تیربار با سه پایه / 20.8 کیلوگرم
تغذیه تیربار / نوار فشنگ
برد نهایی / 4500 متر
برد موثر / 1100 متر ( علیه انسان محافظت نشده )
برد مفید با استفاده از سایتهای هدفگیری اپتیکی در شرایط مطلوب ژئوفیزیکی / 900 متر
برد مفید بدون استفاده از سایتهای هدفگیری اپتیکی و به وسیله مگسک در شرایط مطلوب ژئوفیزیکی / 550 متر
ریتم آتش / قابل تنظیم از 750 الی 1100 گلوله در دقیقه
مداومت شلیک / 1200 گلوله در دقیقه
مشخصات فنی تیربار PKP – PECHENG
کالیبر / 7.62x54R
عملکرد / G/O
طول کلی تیربار / 1155 میلیمتر
طول لوله تیربار / 658 میلمتر
سرعت دهانه / 845 متر بر ثانیه
وزن خالی تیربار با دو پایه / 8.7 کیلوگرم
وزن رزمی تیربار با دو پایه / 10.4 کیلوگرم با جعبه فشنگ 100 تایی
وزن خالی تیربار با سه پایه / 12.7 کیلوگرم
وزن رزمی تیربار با سه پایه / 15.2 کیلوگرم
تغذیه تیربار / نوار فشنگ
برد نهایی / 5000 متر
برد موثر / 1300 متر ( علیه انسان حفاظت نشده )
برد مفید با استفاده از سایتهای هدفگیری اپتیکی در شرایط مطلوب ژئوفیزیکی / 800 متر
برد مفید بدون استفاده از سایتهای هدفگیری اپتیکی و به وسیله مگسک در شرایط مطلوب ژئوفیزیکی / 600 متر
ریتم آتش / 600 گلوله در دقیقه ( غیر قابل تغییر )
مداومت شلیک / 900 گلوله در دقیقه
تیربار M 240 امروزه در بیش از 40 کشور جهان به عنوان تیربار سازمانی شناخته شده است . این تیربار به نسبت رقیب روسی خود قابلیت تعویض سریع لوله را دارد . هر چند که تیر بار PECHENG نیز قابلیت تعویض لوله را دارا می باشد اما این عمل در تیر بار آمریکایی سریعتر از نوع روسی انجام می پذیرد . تیربار M 240 به نسبت رقیب روسی خود دارای کیفیت بهتری در ساخت قطعات می باشد ( البته این به معنای بی کیفیت بودن تیربار روسی نیست ) . تیر بار M 240 دارای یک رگلاتور تنظیم فشار گاز تیر بار می باشد که به وسیله این رگلاتور می توان ریتم آتش تیر بار را از 750 گلوله در دقیقه الی 1100 گلوله در دقیقه تغییر داد . در حالیکه تیر بار PECHENG فاقد این رگلاتور می باشد . مداومت شلیک تیربار M 240 نیز حدود 1200 گلوله است . تیر بار PECHENG در مدلهای اولیه تنها قادر به شلیک مداوم 600 گلوله بود که با افزایش کیفیت قطعات داخلی تیر بار این رقم به 900 گلوله افزایش پیدا کرد . اما تیر بار PECHENG سریعتر از M 240 سرد شده و آماده شلیک مجدد می شود . تیر بار M 240 یک تیر بار چند منظوره ( GENERAL PURPOSE ) به تمام معنا می باشد . هر دو تیر بار جزء تیر بارهای چند منظوره طبقه بندی می شوند . هر دو این تیر بارها توانایی در گیری با اهداف زمینی و هوایی را به طور کامل دارا می باشند . با اینکه شرکت FN – HERSTAL ( سازنده تیربار M 240 آمریکایی ) ادعا کرده است که این تیر بار هیچ گونه حساسیتی نسبت به شرایط محیطی ( مثل گرد و غبار ) ندارد ، اما تجربه جنگ عراق و افغانستان نشان داد که این ادعا صحیح نیست . تیر بار M 240 هر چند به نسبت تیر بار M 60 نسبت به گرد و غبار حساسیت کمتری دارد ، اما در برابر رقیب روسی خود از این نظر بسیار ضعیف است . تیر بار M 240 تقریبا به طور روزانه احتیاج به سرویس و نظافت دارد . در حالیکه تیر بار PECHENG در جریان جنگ چچن به خوبی قابلیت بقا پذیری خود را نشان داد . در این جنگ تیر بار PECHENG پس از هفت روز استفاده در جریان جنگ هنوز هم آماده به شلیک بود و کوچکترین نیازی به سرویس نداشت . قابلیت در گیری با اهداف هوایی در تیر بار M 240 بهتر از تیر بار PECHENG است . اما تیر بار PECHENG به واسطه اینکه به طور متوسط سه کیلوگرم از رقیب آمریکایی خود سبک تر است بسیار بهتر از آن در نقش LMG ظاهر می شود . از نظر لگد ، هر دو تیر بار جزء کم لگد ترین تیر بار ها به شمار می روند . هر دو این تیر بار ها دارای شلیک نرم و روان می باشند و استفاده از این تیر بار ها کاربران را به نسبت تیر بار های دیگر کمتر اذیت می کند . از نظر دقت و هدفگیری تیر بار M 240 به مدد داشتن سایتهای هدفگیری اپتیکی بسیار قوی و دقیق یک سر و گردن از رقیب روسی خود جلو تر است . ( البته این به معنای دقیق نبودن تیر بار روسی نیست ) اما اگر سایتهای هدفگیری اپتیکی را از هر دو تیر بار حذف کنیم و بخواهیم با استفاده از مگسک تیر بار هدفگیری کنیم ، در این صورت تیر بار PECHENG به نسبت تیر بار M 240 بهتر و دقیقتر عمل می کند .
صویری از شلیک هم زمان تیر بار M 240 و تیر بار PKM
اسلحه اسنایپر M21 آمریکایی
مشخصات فنی اسلحه اسنایپر SVD
کالیبر / 7.62*54 mm
طول کلی اسلحه / 1225 میلیمتر
طول لوله / 620 میلیمتر
مکانیسم عمل / فشار غیر مستقیم گاز ROTARY BOLT
وزن با خشاب خالی و بدون دوربین نشانه روی / 3.7 کیلوگرم
وزن با خشاب فول و دوربین نشانه روی / 4.3 گیلوگرم
ظرفیت خشاب / 10 گلوله
برد کشنده بدون در نظر گرفتن کارایی دوربین / 1300 متر
برد مفید برای زدن هدفی به اندازه جثه یک انسان معمولی ( هدفی به قطر 75 سانتیمتر ) / 650 متر
برد مفید برای زدن هدفی به اندازه سر یک انسان معمولی ( هدفی به قطر 15 سانتیمتر ) / 350 متر
ریتم آتش / 40 گلوله در دقیقه
سرعت دهانه / 830 متر بر ثانیه
مشخصات فنی اسلحه اسنایپر M21
کالیبر / 7.62*51 mm NATO
طول کلی اسلحه / 1118 میلیمتر
طول لوله / 559 میلیمتر
مکانیسم عمل / فشار غیر مستقیم گاز ROTARY BOLT
وزن با خشاب خالی و بدون دوربین نشانه روی / 5.27 کیلوگرم
وزن با خشاب فول و دوربین نشانه روی / 6.6 کیلوگرم
ظرفیت خشاب / 20 گلوله
برد کشنده بدون در نظر گرفتن کارایی دوربین / 1000 متر
برد مفید برای زدن هدفی به اندازه جثه یک انسان معمولی ( هدفی به قطر 75 سانتیمتر ) / 700 متر
برد مفید برای زدن هدفی به اندازه سر یک انسان معمولی ( هدفی به قطر 15 سانتیمتر ) / 380 متر
ریتم آتش / 70 گلوله در دقیقه
سرعت دهانه / 810 متر بر ثانیه
از نظر انرژی گلوله و کشندگی اسلحه ، هر دو اسنایپر در یک حد هستند .
ضعف SVD نسبت به رقیب آمریکایی خود M21 در دو چیز است . نداشتن دو پایه استاندارد ( البته در مدلهای جدید ساخت روسیه مخصوص ارتش این کشور SVD دارای یک دو پایه سبک است که به سمت جلو تا می شود ) و همچنین نداشتن صدا خفه کن استاندارد . در عوض اسلحه اسنایپر M21 دارای دو پایه بوده و همچنین دارای یک صدا خفه کن استاندارد مدل SD 24 SX می باشد که به وسیله آن صدا و آتش دهانه اسلحه به طور کامل گرفته می شود .
لگد SVD بیشتر از M21 است . همچنین M21 در مجموع اسلحه ای کم صدا است و صدای شلیک آن کوتاه و تیز است در حالی که SVD صدای نسبتا بلندی دارد و صدای شلیک آن هم کشیده و ممتد است .
از نظر ارگونومی و حمل و نقل آسان SVD روسی نسبت به M21 آمریکایی برتری دارد . پس از سرنگونی رژیم بعث عراق و دستیابی نیروهای آمریکایی به انبارهای اسلحه این رژیم در بغداد ، تک تیر اندازهای آمریکایی از SVD های روسی استفاده کردند . اکثر نیروهای آمریکایی که تا آن زمان تنها با M21 تیر اندازی کرده بودند ، همگی از سبکی و دقت نسبتا خوب و همچنین ارگونومی اسلحه تعریف و تمجید کردند . SVD در قسمت بالای قنداق خود دارای یک بالشتک کوچک است که به وسیله آن نشانه گیری طولانی مدت تیر انداز را خسته نمی کند . همچنین قبضه اسلحه به صورت عمود و 83 درجه با راستای اسلحه قرار دارد در حالی که قبضه M21 با زاویه 40 درجه محل اتصال قنداق به بدنه اسلحه است در مجموع تیراندازی با SVD ساده تر و راحت تر از M21 است .
از نظر کاربرد سایتهای هدفگیری هر دو اسلحه در یک حد هستند . هر دو اسلحه دارای سایتهای نشانه گیری در شب و روز به طور مجزا هستند . سایت هدفگیری استاندارد MOD 0 مخصوص اسلحه M21 است و همچنین سایت هدفگیری استاندارد AK 4X26 سایت هدفگیری استاندارد اسلحه اسنایپر SVD است . طراحی ویزور M21 کمی بهتر از SVD است و هدفگیری با آن آسانتر از SVD است.
تصاویری از اسلحه اسنایپر M21 آمریکایی
تصوی� � از سایت هدفگیری اسلحه اسنایپر SVD روسی
نمایی گرافیکی از اسکوپ اسلحه SVD
بالشتک اسلحه
گلنگدن SVD
SVD مجهز به دو پایه مخصوص نیروهای روسی
سلام خدمت تمام دوستان این هم چند مطلب درباره ی بمب های الکترومغناطیسی
دوستان ایران ایا از این بمب ها دارد؟
از این بمب ها می توان بر ضد اهدف هوایی استفاده کرد؟ مثلا یک اس 200 اس 300 با کلاهک EMP در صورت منفجر شدن در نزدیکی جنگنده ها تمام ان هارا از کار خواهد انداخت .
(بمب الكترومغناطيسي EMP)
بسیاری از وسایل پیرامون ما برای کارکردن به انرژی برق نیاز دارند و بخش عمده ای از زندگی ما به برق متکی است برخی از وسایل مانند تلویزیون ها ، رادیوها ، لامپ ها،گرم کننده های برقی و...
همگی به انرژی برق نیازدارند .حال تصور کنید در طول یک روز برق خانه شما قطع شود چراغ ها،تلویزیون و رادیو کار نمی کنند. بعد از مدتی از بیکاری به دور خود چرخ می زنید و پس از چند ساعت، ماندن درخانه برای شما طاقت فرسا خواهد شد. حال اگر چنین مشکلی را در مقیاس بزرگتر فرض کنیم این مشکلات هم بزرگتر می شوند. به عنوان مثال دریک شهر خدمات اجتماعی از قبیل اورژانس ، پلیس ، تجهیزات بیمارستانی و همه و همه از کار می افتند. مشکلاتی از این قبیل ممکن است حتی منجر به مرگ انسان هم شود. کارخانه های مواد غذایی بر اثر از کار افتادن سردخانه ها یشان متحمل میلیون ها دلار ضرر می شوند و درصورتی که این وضعیت باقی بماند، نیروهای دولتی و خدمات دولت هم از کار خواهند افتاد.
با توجه به این گفته ها ، دیده می شود که یکی از نیاز های جدی بشر امروز انرژی الکتریکی است.
بمب الکترومغناطیسی یا ای ـ بمب ((e-bomb اسلحه ای است که آن را به قصد نابود کردن این جزء جدایی ناپذیر (انرژی برق) از زندگی بشر ساخته اند. این بمب به سادگی می تواند تمام دستگاههای الکترونیکی را که بشر از آنها استفاده می کند از کار بیندازد. به عنوان مثال می تواند در عرض چند ثانیه ژنراتورهای برق را از حرکت بیندازد، ماشین ها را از حرکت باز ایستاند، و حتی می تواند امکان استفاده از تلفن راهم از ما بگیرد.
یک بمب قوی می تواند قدرت نظامی یک شهر را کاملاً به 200 سال عقب برگرداند. دولت آمریکا سالهاست که تحقیقات در این زمینه را دنبال می کند. عده ای اعتقاد دارند که هم اکنون چنین سلاح هایی در زرادخانه های آنها وجود دارد.از طرفی دیگر گروهک های تروریستی هم می توانند از این تکنولوژی استفاده کنند وبا ساختن بمب های الکترونیکی صدمات زیاد و سنگین را به آمریکا برسانند
در این بخش ما به شرح فرضیات بنیادین و تکنولوژی بمب های الکترومغناطیسی می پردازیم.
طرز کار اصلی این بمب های الکترومغناطیسی یا در مبحث بزرگترElectro Magnetic Pulse weapon (EMP) مبنای اسلحه های اتمی یا تکانه ی برقاطیسی بسیار ساده است این اسلحه ها با ایجاد میدان قوی الکترومغناطیسی تمام مدارات برقی را درهم می شکند . اگر با طرز کار آهنربا های برقی یا رادیو آشنا هستید پس حتماً می دانید که الکترو_ مغناطیسی چیز ویژه و جدیدی نیست . سیگنال های تلویزیونی و امواج AM و FMرادیویی ، تلفن های همراه و چراغ های ماکروویو و امواجX-ray . مقصود ما این است که بفهمیم آیا آهن ربا های الکتریکی می توانند مولد میدان الکتریکی ای باشند که بتوان آن را به صورتی تغییر داد که بتواند موجب ایجاد الکتریسیته شود.
در ابتدا باید توضیح داد که یک فرستنده ی رادیویی ساده چگونه میدان الکتریکی که توسط افت و خیزهای متناوب تولید می شود، را می تواند به جریان برق دریک رسانای هم جوار دیگر تبدیل کند (مثل آنتن های گیرنده ی رادیوای ) یک فرستنده ی رادیویی می تواند امواج رادیویی را به صورت سیگنال به یک گیرنده برساند حال اگر سیگنال ها را قوی و پرانرژی کنیم (میدان مغناطیسی) می تواند به مقدار زیادی الکتریسیته تبدیل شود. یک موج قوی می تواند یک قطعۀ نیمه رسانا دریک رادیو را بسوزانندو یاآن هارا فراتر از آن که قابل تعمیر باشد از هم بپاشند. بنابرین خریدن یک رادیوی جدید می تواند ساده و راحت ترین کار برای حل این مشکل باشد .
نوسانات شدید میدان مغناطیسی می تواند موجب به وجود آمدن برق زیادی در هر نوع وسیله ی رسانای دیگر شود، به عنوان مثال خطوط تلفن، خطوط انتقال قدرت و حتی لوله های هوای فلزی. این امواج می توانند به طور غیر عمدی هر وسیله ی الکتریکی که در طیف امواجشان قرار گیرد، از جمله شبکه های کامپیوتری که به خطوط تلفن وصل شده اند را از کار بیندازد، یک موج قوی تر و بزرگتر می تواند دستگاه های نیمه رسانا را بسوزاند، سیم کشی ها را ذوب کند، باتری ها را منفجر کند و حتی مبدل های الکتریکی را هم نابود کند. راه های زیادی برای تولید و آزاد سازی چنین میدان های مغناطیسی وجود دارد. حال نگاهی به چند راه ممکن برای ساخت اسلحه های (EMP ) می اندازیم. با توجه به این که اندیشه ساخت اسلحه های (EMP ) مدت ها است که وجود دارد چند سالی بیشتر نیست که همه ی نگاه ها را به خود متوجه کرده است و در سر فصل مقاله ها و عناوین جایی برای خود باز کرده . در طی سال های 1960 تا1980،آمریکا نگران ترین کشوری بوده است که متوجه خطر حمله های الکترومغناطیسی اتمی بود.
اندیشه ونقطةعطف تحقیقات هسته ای به سال1950 بر می گردد در سال 1958آمریکایی ها اولین بمب هیدروژنی خود را امتحان کردند که نتایج بسیار خارق العاده ای را برای آنها همراه داشت. امتحان یک انفجارهسته ای به روی اقیانوس آرام باعث شد که از طرفی لامپ های بخش هایی از جزایر هاوایی منفجر شوند و از طرفی دیگر هزاران مایل دورتر یعنی در استرالیا بسیاری از تجهیزات رادیویی آنان منفجر گردد .
محققان نشان دادند که درهم ریختگی الکتریکی به دلیل اثرات این انفجار بوده است. تئوری که در سال 1925توسط فیزیک دانی داده شده بود مبنی براین بود که فتون های انرژی الکترومغناطیسی می توانند الکترون های موادی را که دارای عدد اتمی کمی هستند با ضربه ی اندکی از اتم جدا کنند . در آزمایشی که در سال 1958 انجام شد محققان نتیجه گرفتند فتون هایی را که از انفجار شدید تشعشعات گاما به وجود می آید، مقدار بسیار زیادی از الکترون های اتم های اکسیژن و نیتروژنی که در جو وجود دارند را جدا می کند. این سیل عظیم الکترون ها هم کنشی با میدان مغناطیسی زمین برای بو جود آوردن یک جریان الکتریکی متغییر داشت که موجب ایجاد یک میدان مغناطیسی بسیار قوی بود. پالس الکترومغناطیسی حاصل یک جریان الکتریکی قوی در سطحی بسیار گسترده به وجود می آورد.
سازمان اطلاعات ایالات متحده در زمان جنگ سرد با ترس از این که اتحاد جماهیر شوروی موشک اتمی 50 کیلومتر بالاتر از سطح ایالات متحده پرتاب کند و به نتایج نظریۀ اشاره شده در مقیاس وسیع دست پیدا کند. آن ها از این می ترسیدند که انفجار الکترومغناطیسی حاصله ، تمام ابزارهای الکتریکی را در سراسر ایالات متحده از بین ببرد.
هنوز احتمال چنین حمله ای به دیگر ملت ها وجود دارد اما این موضوع دیگر مسئله ی اصلی و موردتوجه ایالات متحده نیست.امروزه سازمان اطلاعات ایلات متحده به دستگاه های غیر اتمی EMP مانند e-bomb اهمیت بیشتری می دهد. این سلاح ها به اندازه ی بمب اتم، منطقه ی گسترده ای را تحت تاثیر قرار نمی دهد. چون آن ها فوتون ها را در ارتفاع زیادی از سطح زمین منفجر نمی کنند. اما می توانند برای ایجاد خاموشی کامل در سطح محلی به کار روند.
اسلحه های برقاطیسی غیر اتمی
به نظر می رسد که ایلات متحده چنین اسلحه هایی را در زرادخانه های خود دارد، ولی اینکه چه مدلی از آنها را در اختیار دارد معلوم نیست. بیشتر تحقیقات ایالات متحده با مشکل قدرت زیاد امواج روبه رو هستند. با توجه به صحبت های گزارش گرها و خبر نگاران چنین اسلحه هایی در جنگ عراق هم مورد استفاده قرار گرفته است .
در حقیقت بیشتر بمب های برقاطیسی ایالات متحده بمب های واقعی نیستند. آن ها بیشتر شبیه اجاق های ماکروویو هستند که دارای پرتو های متمرکزی از انرژی هستند. این امکان وجود دارد که این تکنولوژی بسیار پیشرفته و گران به روی موشک های کروز سوار شده باشند و این تنها یک قسمتی از بحث بمب های الکترونیکی بود.
به کار بردن منابع ارزان ؛ مهندسی ارتش بنیادین.
یک سازمان تروریستی می تواند به سادگی یک بمب e-bomb خطرناک بسازد. در اواخر ستامبر2001 مهندس های طراز اول یک مقاله در مورد احتمال وجود این ابزار نوشتند. این مقاله به روی ژنراتورهای شارش متراکم که فکراولیه آن ها به سال 1950 برمی گردند توجه کرده بود و در مورد e-bomb های قدرتمند ارزان قیمت توضیحاتی داده بود.
فکر اصلی این طرح نوشته گزارش فردی به نام کارلو کوپ، یک تجزیه و تحلیل کننده ی مسائل دفاعی بود. اندیشه ی بزرگ ساخت این وسیله، واقعأ برای نیروهای دولتی برای مدتی مهم بود. البته هیچ کس قادر به ساخت دستگاه e-bomb با این توضیح به تنهایی نخواهد بود. بمب شامل یک سیلندر فلزی است که به عنوان آرمیچر توسط یک حلقه ی مارپیچ از سیم پیچ نگهداری شده است . سیلندر آرمیچر، با مواد منفجره ی قوی و یک پوشش قوی بیرونی که تمامی دستگاه را پوشانده است احاطه شده است.
موتور، سیلندر را که به طور مجزادریک محیط خلأقراردارد ، می چرخاند. بمب همچنین منشأ قدرتی دارد(مثل خازن) که میتواند به مسیر سیم پیچ وصل شود.
در این قسمت ترتیب رخدادهایی را که برای انفجار بمب رخ می دهد را می توانید ببینید :
یک سوئیچ به خازن وصل شده . بخش متحرک سیم پیچ الکتریسیته ی جاری را به سیمها منتقل می کند. این ژنراتورها میدان مغناطیسی بسیار قوی دارند . مکانیزم ساده ی یک فیوز مواد منفجره را فعال می کند .
انفجار به صورت موج از وسط سیلندر آرمیچر عبور می کند، این موج انفجار از وسط سیلندر در تماس با سیم پیچ ساکن قرار می گیرد . Stator Winding این یک دوره چرخش در حوزه ی قلمرو مدار می سازد که استاتور را از منبع تغذیه خود قطع می کند. چرخش کوتاه استاتور باعث ایجاد میدان مغناطیسی فشرده می شود که در نتیجه یک انفجار الکترومغناطیسی قوی را به وجود می آورد.بیشتر این اسلحه ها می توانند تا اندازه ی کوچکی منطقه ای را تحت تأثیر خود قرار دهند البته نه به اندازه ی حمله ی بمب های الکترو_ مغناطیسی اتمی ولی می تواند خسارات جدی وارد کند.
ایالات متحده به خاطر این که این اسلحه ها به هیچ وجه مرگ آور نیستند از شرح آن ها صرف نظر کرده ولی این اسلحه ها به صورت جدی مخرب هستند. یک حمله با بمب برقاطیسی می تواند زندگی را در ساختمان ها فلج و نابود کند همچنین می تواند باعث نابودی یک ارتش بزرگ باشد.
در اینجا انواع سنا ریو های ممکن برای حمله های مختلف وجود دارد.
پالس های میدان مغناطیسی سطح پایین می توانند به طور موقت سیستمهای الکتریکی را از کار بیندازد . پالس های قوی تر می توانند برنامه های کامپیوتری را خراب کنند ونیز انفجار های خیلی قدرتمند می تواند به طور کلی وسایل و تجهیزات الکتریکی را از کار بیندازد.
در جنگاوری مدرن سطوح مختلفی از حملات انجام می شوند تعدادی از عملیات های مهم جنگ را بدون زخمی و شکنجه کردن نیروها انجام دهند. به عنوان مثال e-bomb می تواند به طور مؤثر،تحرکات نظامی دشمن رامتوقف سازد.
- سیستم های کنترلی وسایل نقلیه
- هدف قرار دادن سیستم های زمینی بر روی بمب ها و موشک ها
- سیستم های ارتباطی
- سیستم های راه بری ، ناوبری، هدایت ، تعیین مسیر
- سیستم های سنسور بلند یا کوتاه(رادارها)
یک e-bomb می تواند مخصوصاً در مواردی مانند تهاجم به عراق موًثر باشد. به دلیل این که پالس ها می توانند روی خنثی کردن زاغه های مهمات زیرزمینی تأثیرگذار باشند. یک انفجار اتمی در منهدم کردن خیلی از این زاغه ها می تواند مؤثر باشد ولی به طور بالقوه می تواند شامل خراب کردن و با خاک یکسان نمودن مناطق اطراف و خانه های مسکونی نیز باشد. یک پالس الکترومغناطیسی می تواند از زمین بگذرد و زاغه ها را از کار بیندازد ، همچنین چراغ ها و سیستم های تهویه ی هوا، ارتباطات و از جمله درهای الکترونیکی را از کار بیندازد،و در حقیقت می تواند به طور کلی یک بانک زاغه را از کار بیندازد و غیر قابل استفاده نماید.
همچنین نیروهای ایالات متحده به سادگی می توانند توسط حملات EMP مورد آسیب و صدمه قرار گیرند. اگر چه در سال های اخیر ایالات متحده متخصص های الکترونیک را برای به روزسازی زرادخانه ها اضافه کرده است.
یک حمله ی گسترده تر الکترومغناطیسی در هر کشوری می تواند توانایی سازماندهی نیروهای آن کشور را به خطر بیندازد.
نیروهای زمینی می توانند به طور کامل و به درستی اسلحه های غیر الکترونیکی را مثل مسلسل ها از کار بیندازد، ولی آن ها می توانند اسلحه های الکترونیکی داشته باشند؛ وسایلی که به طور مؤثر دشمن را نابود می کند. یک حمله ی برقاطیسی می تواند هر ارتشی را تضعیف کند.
اگر یک EMP برق یک بیمارستان را از کار بیندازد به عنوان مثال کسی که برای ادامه ی زندگی اش در اتاق عمل تلاش می شود بلا فاصله ناتوان شده و شاید حتی بمیرد. یکEMP شاید وسایل نقلیه را از کار بیندازد مانند وسایل هوایی که می توانند سبب به وجود آمدن حادثه های مرگ آور شود.
در پایان مهم ترین تأثیر جانبی یک e-bomb می تواند عامل روانی باشد، یک حمله ی کامل ودر سطح بالای الکترومغناطیسی در یک کشور پیشرفته در مدت زمان اندک می تواند زندگی مدرن را به یک وقفه ی آزار دهنده تبدیل کند.
همه زنده می مانند ولی آن ها خودشان را در یک دنیای کاملا متفاوت پیدا می کنند . دنیایی بدون برق و الکتریسیته ... !!!
بمب هاي الكترو مغناطيس بيشتر براي نابودي نيروگاههاي برقي مورد استفاده قرار مي گيرد كه داراي ميدانهاي قوي الكتريكي و مغتاطيسي هستند و در برابر جنگنده هاي مهاجم كه سيستم هاي الكتريكي و مخابراتي ايزوله دارند كاربرد چنداني ندارد.
ماهیت بمب الکترومغناطیسی
بمب الکترومغناطیسی در واقع چیزی نیست جز یک شارمغناطیسی فوق العادهای نیرومند که با گسیل امواج پر قدرت (SHF) سوپر فرکانسهای با طول موج بالاتر از ده گیگا هرتز موسوم به امواج مایکروویو پر قدرت (High Power Microwave) میتواند هر گونه دستگاههای الکتریکی یا الکترونیکی واقع در محدوده عمل خود را در یک باند فوق گسترده (uWb) که مخفف عبارت ultra Wide band میباشد، فلج نماید.
روزی را تصور کنید که در یک شهر معمولی و در یک زمان تمام دستگاههای الکتریکی روشن و در حال کار ناگهانی سوخته و از کار بیافتد و تمام دستگاههای خاموش نیز در آن واحد روشن شده و پس از چند لحظه آنها نیز بسوزند. در چنین شهری پس از انفجار بمب الکترومغناطیسی بر فراز شهر ، در کسری از ثانیه یک تا دو میلیارد وات انرژی الکتریکی کلیه سیستمهای مخابراتی و رادیویی و تلویزیونی را از کار بیاندازد.
برق شهر قطع میگردد، مدار الکتریکی همه رایانهها میسوزد. تمامباتری هاو خازنها منفجر میشوند. لامپ تصویرهمه تلویزیونها و مانیتورهای خاموش یا روشن نورانی شده و میسوزد. همه موتورهای الکتریکی با آخرین دور ، همه و همه از کار میافتند و ناگهان شهر در قهقرا فرو میرود. سیستمهای گرمازایی و سرمازایی ، پمپهای آب و حتی ساعتهای مچی نیز از کار میافتند.
شهر بدون الکتریسیته، موتور ،باتری، مخابرات و حرکت کاملا فلج میشود. همه این اتفاقات باسرعت نوریعنی کسری از ثانیه پس از انفجار یک بمب الترومغناطیسی در حوزه میدان مغناطیسی آن اتفاق میافتد. با این حال سلاح مغناطیسی را میتوان یک اسلحه انسانی نیز به حساب آورد. چرا که به ساختمانها و انسانها کمترین آسیب را میرساند.
این تیربار نارنجک انداز ، نخستین بار در سال 1960 طراحی و ساخته شد. این تیربار به زودی جای تیربارهای کالیبر 50 میلیمتری را در نیروی زمینی امریکا خواهد گرفت. در حال حاضر هم در نیروی دریایی ، یگان تفنگداران دریایی و نیروی هوایی امریکا از این سلاح استفاده می شود. تيربار نارنجک انداز 40 ميليمتري MK-19 ، با هدف اجرای آتش پرحجم و سرکوب کننده برضد نیروها و سنگرها و خودروهای سبک دشمن ، برروی خودروهای هامر ، کامیون ها و خودروهای پشتیبانی M88 نصب می شود. در عملیات طوفان صحرا ، امریکایی ها از این سلاح استفاده می کردند.
تيربار نارنجک انداز MKI9 ، تا فاصله 1500 متری در مقابل اهداف کوچک و تا فاصله 2200 متری ، برضد اهداف بزرگ کارآمد است. نواخت تیر علمی این سلاح 60 تیر در دقیقه و نواخت تیر عملی آن 40 تیر در دقیقه است. وزن کلی این سلاح 431/54 کیلوگرم می باشد. هر جعبه مهمات این سلاح ، حاوی 48 گلوله با وزنی حدود 29 کیلوگرم است. برای اجرای آتش مؤثر در شب ، می توان دوربین دیددرشب AN/TVS-5 را بر روی این سلاح نصب کرد. مهمات استاندارد برای این تیربار نارنجک انداز ، خرج سوختار شدید چندمنظوره می باشد که قادر است در زره های ورقه ای سراسری (RHA) و بتون هایی به ضخامت 16 اینچ نفوذ کند. در عملیات های آفندی از تيربار نارنجک انداز 40 ميليمتري MK-19 ، به صورت خمپاره اندازهای 60 میلیمتری (به عنوان سلاح منحنی زن) و در اجرای آتش مستقیم ، در نقش موشک اندازهای تاو استفاده می شود. نواخت تیر این تیربار ، 350 نارنجک در دقیقه بوده و برد مؤثر آن نیز 1600 متر می باشد.
کارکردهای فنی:
تيربار نارنجک انداز 40 ميليمتري MK-19 ، با هوا خنک می شود. با جداسازی قطار فلزی نارنجک ، کار باز و بست سلاح آغاز می گردد. این نارنجک انداز که با گاز باروت مسلح می شود ، کاملآ خودکار بوده و خدمه آن می توانند در مسافت های کوتاه و با مهمات محدود آن را با خود حمل کنند. این سلاح می تواند طیف گسترده ای از نارنجک های 40 میلیمتری را شلیک کند. نارنجک های 40 میلیمتری دارای خرج سوختار شدید چندمنظوره M430 ، قادر هستند در زره هایی به قطر 2 اینچ نفوذ کنند. ترکش های این سلاح می تواند باعث کشته شدن افراد در فاصله 5 متری و زخمی شدن افراد در فاصله 15 متری از محل اصابت شود. متعلقات همراه این تیربار عبارتند از: بستر نصب MK64 ، MOD5 ، سه پایه M3 و دوربین دیددرشب AN/TVS-5. این تیربار را همچنین می توان بر روی برجک خودروهای زرهی و نفربرها نیز سوار کرد
مهمات:
این تیربار نارنجک انداز ، می تواند شش نوع نارنجک شلیک نماید: نارنجک های دارای خرج سوختار شدید چندمنظوره M430I/M430A1 ، نارنجک های سوختار شدید M383 ، نارنجک های آموزشی M385I/M918 ، نارنجک های مشقی M922/M922A1
مشخصات فنی:
طول سلاح: 47/109 سانتیمتر
وزن سلاح: 92/32 کیلوگرم
وزن جعبه حمل MK62 MOD5 : 53/9 کیلوگرم
وزن سه پایه: 98/19 کیلوگرم
وزن کل:43/62 کیلوگرم
سرعت نارنجک: 69/240 متر در ثانیه
قطر دهانه لوله: 40 میلیمتر
برد نهایی: 2200 متر
حداکثر برد مؤثر: 1600 متر
سرعت چرخش مرمی: 60 دور در ثانیه
مداومت آتش: 350 نارنجک در دقیقه
آشنایی با انواع تک تیر اندارز های قسمت اول
مهمترین دلیل بکار گیری تفنگ های تک تیرانداز ،از بین بردن اهداف در فاصله های دور با حداقل مهمات است.برد تفنگ های تک تیرانداز از صد متر در کاربردهای پلیسی /ضدترور
تا بیش از یک کیلومتر وبیشتر درکاربرد های نظامی متغییر است.
بعضی از تفنگ های کالیبر بالا بعنوان سلاح ضد تجهیزات برای از بین بردن اهدافی مانند رادارها ، مخازن سوخت، هواپیماهای پارک شده مورد استفاده قرار میگیرد .
عموما تفنگ های تک تیرانداز را می توان به سه گروه
تک تیر اندازهای نظامی
تک تیراندازهای پلیسی/ضد ترور
تک تیراندازها برای مقاصد ویژه
تقسیم بندی کرد
تفنگ های تک تیرانداز نظامی:
بدون توجه به واحد نظامی که سلاح را بکار میگیرد علاوه بر دقت و برد مفید بالا یک سلاح تک تیرانداز نظامی باید دارای مشخصات زیر باشد
وزن کم، زیرا سرباز تک تیرانداز باید سلاح خود را ساعت ها در مسافت های طولانی به دوش بکشد
قابلیت اطمینان بالا ، تفنگ های تک تیرانداز نظامی باید در تمام شرایط محیطی و جوی بدون نقص فنی توانایی شلیک صدها تیر را داشته باشد
سلاح تک تیرانداز نظامی باید قابلیت تعمیر در شرایط میدان نبرد را داشته باشد
این سلاح باید با مهمات استاندارد نظامی تطبیق پذیر باشد
در بیشتر موارد تفنگ های تک تیر انداز نظامی از کالیبر های استاندارد ناتو ویا روسی 7.62 برای شلیک در برد های زیاد استفاده میکنند
برد موثر کالیبر های استاندارد جهت از پای درآوردن اشخاص با اولین شلیک حدود 700 تا800 متر است
در مسافت ها طولانی تر از کالیبر های مگنوم 8.6 *70mm استفاده میشود
تفنگ ها تک تیرانداز های نظامی را نیز میتوان به دو گروه تقسیم کرد
گروه اول که به صورت دستی مسلح میشوند و از دقت فوق العده ای برخوردارند
گروه دوم که با نام DDMR شناخته میشوند و عموما نیمه اتوماتیک بوده . در واحدهایی که سرعت شلیک مورد نیاز است مورد استفاده قرار میگیرند
تفنگ های پلیسی /ضد ترور
در سناریوهای نظامی یک سرباز زخمی دشمن قدرت عمل نداشته وبه عنوان سرباز کشته محسوب میشود و حتی بهتر از آن سرباز دیگری برای کمک به او باید از صحنه درگیری خارج شود
اما در سناریو های پلیسی /ضد ترور یک گروگانگیر زخمی و خشمگین موجب مرگ انسان های بیگناه بیشتری میشود . بنابراین این سلاح ها باید از یک دقت فوق العاده بر خوردار باشد که اولین تیرآخرین تیر باشد
تفنگ ها تک تیرانداز مقاصد ویژه این گروه از سلاح ها به دو زیر مجموعه تک تیرانداز های فوق دورزن وتک تیرانداز های صداخفه کن دار تقسیم میشوند
سلاح های تک تیرانداز فوق دورزن معمولا در کالیبر مسلسل های سنگین ساخته میشوند که بین 12 تا 20 میلیمتر متغییر استبرد مفید این سلاح ها 1500تا2500 است
در تک تیرانداز های خفه کن دار معمولا از مهمات زیر سرعت صوت استفاده میشود این نوع مهمات برد سلاح را ات 400متر کاهش میدهد ولی صذای قابل شنیدن را در شب تا 200متر و در روز تا 40 متر کاهش محدود میکند (ادامه در قسمت بعدی)
آشنایی با انواع تک تیر اندارز های قسمت دوم آخر
تک تیرانداز های روسی
SV-98 , SV-99
SV-98
در سال1998 جایگزین سلاح دراگانوف شد . این تک تیر انداز بر پایه سلاح شکاری معروف ساخته شده این سلاح به صورت دستی مسلح شده و مکانیزم قفل گلنگدن آن چرخشی
است .
این سلاح قابلیت استفاده از کالیبر های ناتو را دارا می باشد ارگونومی و خوش دستی قابل قبول آن از نکات مثبت این سلاح می باشد
SV-99
این سلاح به سفارش نیروها ی ویژه روسیه ساخته شده این سلاح فشنگ ها ی 5.6 م م را شلیک میکند که این کالیبر به دلیل کوچکی و ضعیف بودن در بین تک تیر اندازهای حرفه ای به مگس کش معروف است اما در درگیری های شهری به اندازه ی کافی دقیق و کارامد است
تک تیرانداز اتریشی
TGP-1
این سلاح به صورت دستی مسلح شده و مکانیزم گلنگدن آن چرخشی بوده
این سلاح یکی از دقیق ترین سلاح جهان است وبه صورت مدولی ساخته شده
تک تیر انداز آلمانی WALTER WA2000
این تک تیر انداز در اوایل دهه هفتاد عرضه شد این تک تیر انداز از ابتدا برای مقاصد ضد ترور طراحی شد در این سلاح از طرح بول پاپ استفاده شده قابل ذکر است برد مفید این سلاح با کالیبر استانداردش به 1000 متر میرسد که آنرا به یکی از دقیق ترین سلاح های جهان تبدیل کرده است البته قیمت این سلاح بسیار بالاست
PSG-1 تک تیرانداز آلمانی
توسط کمپانی هکلر کوخ به عنوان یک تک تیر انداز پلیسی در اواسط دهه هشتاد عرضه شد این سلاح بر گرفته از تفنگ تهاجمی ژ3است و با قیمتی فراتر از 10000 دلار یکی از گرانترین سلاح در کلاس خود است .
سلاحی با عملکرد نیمه فقط اتوماتیک بوده و حداکثر برد موثر ان 600 متر بوده
برای دیدن عکس ها به ادامه مطلب مراجعه کنید
پایان
SV-99
عکس نمیاد
WALTER 2000
هیولای کرواتها Rucni Top 20mm
RT-20 در دهه ۱۹۹۰ در کرواسی به عنوان سلاح خاص ضد زره و پوشش طراحی و تولید گردید.
RT-20 که مخفف Rucni Top 20mm یکی از قویترین سلاحهای ضد زره تولید شده در جهان میباشد این هیولا از نظر نوع کالیبر و اثربخشی تا به امروز رقبای کمی همانند NTW-20 از آفریقای جنوبی را در مقابل خود دیده است.
RT-20 در اواسط دهه ۹۰ در کرواسی توسط شرکت RH-Alan تولید و توسط ارتش به کار گرفته شد لازم به ذکر است در جنگ یوگوسلاوی نقش خاصی ر ایفا میکرد .
این سلاح با بکارگیری مهمات ۲۰ میلی متری از قدرت بسیار زیادی همانند هم خانواده های خود برخوردار است که یک هیولای هولناک برای پیاده نظام و همچنین ادوات زرهی کوچک محسوب میشود
ولی استفاده از مهمات ۲۰ میلی متری ۱۳۰گرمی با نرخ آتش ۸۵۰ متر بر ثانیه یک عیب بوجود میاورد وآن هم عقب نشینی زیاد این اسلحه است اما طراحان کرواتی با خلق یک ایده جالب طرح ضد عقب نشینی را پایه گذاری کردند در این طرح با اضافه کردن یک رابط (لوله نازل) در بالای سلاح و درست در وسط آن هنگام شلیک گازهای ناشی از شلیک گلوله از طریق رابط بالائی (نازل) از سلاح خارج شده ومانع از عقب نشینی زیاد آن میشود. (سیستمی شبیه آنچه در RPG میباشد )
طراحی این سیستم علاوه بر محاسنی که برای این هیولا به وجود آورده معایبی نیز داراست :
۱ . تیراندازی با RT-20 سخت و مهارت بالائی احتیاج دارد
۲ . به دلیل خروج گاز باروت از سیستم طراحی شده استفاده از این سلاح در اتاقهای کوچک و بسته با مشکل مواجه می گردد.
۳ . به خاطر طرا حی این سیستم ناچار به قراردادن دوربین با کمی زاویه در سمت چپ تفنک و قنداق در زیر سلاح شده اند.
منبع: پسایت میلیتاری
اسنایپر قدرتمند ... M21 EBR
اسلحه این بخش اسنایپر قدرتمند M21 هست که معرفیش میکنیم.
در سال 1969 کارخانجات Rock Island Arsenal اقدام به ساخت این اسنایپر پردقت و قابل اعتماد ساخت...
این سلاح فقط مورد استفاده نیروهای ایالات متحده میباشد و در واقع ارتقا و آپگرید شده M14 rifle میباشد!
فلسفه ساخت این سلاح نیاز نیرهای آمریکایی در جنگ ویتنام میباشد.
نیروهای آمریکایی نیازمند یک اسنایپر دقیق بودند که شلیک دوم را با سرعت انجام دهد.
ام-21 یک اسنایپر نیمه خودکار میباشد.
این سلاح از سال 1969 تا سال 1988 مورد استفاده وسیع بود تا کم کم جای خود را به آپگرید جدید خود یعنی M24 داد.
ارتقا یافنه های این خانواده در سال 1991 به طور بسیار وسیع و مفید در طول عملیات طوفان صحرا در ژانویه و فوریه مورد استفاده قرار گرفت!
مشخصات:
وزن: 5.27 kg
طول سلاح:1118 mm
طول لوله: 560 mm
استاندارد گلوله: ناتو 7.62x51mm
تعویض گلوله (عملکرد): فشار گاز باروت-چرخش پیچ
سرعت گلوله: 853 متر بر ثانیه
برد موئثر گلوله: 690 متر یا 750 یارد.
خشاب: 5 تیر و 10 تیر و 20 تیر
از این سلاح کماکان در نیروهای اسنایپر ایالات متحده استفاده میشود.
سلاح های خطری...
- توضیحات
- دسته: جنگ افزار و مطالب نظامی
- نمایش از 29 اسفند 1393
- نوشته شده توسط علی نجفی
- بازدید: 801
علی نجفی ....
سلاح های انفرادی بزرگترین دشمن انسان ها در میان سلاح های گرم محسوب می شوند. هیچ گونه سلاح دیگری به مانند سلاح های انفرادی به مرگ انسان ها منجر نشده است.
به گزارش گروه خواندنی های باشگاه خبرنگاران، سلاح های سبک در چند قرن اخیر به بخش جدایی ناپذیر از درگیری های مسلحانه در سرتاسر دنیا تبدیل شده اند. از یک سرقت مسلحانه در یک بانک تا یک جنگ تمام عیار میان دو ارتش ، سلاح های سبک از جمله جنگ افزارهایی هستند که در درگیری ها حضور دارند. در حقیقت می توان گفت که سلاح های سبک بیش از هر نوع سلاح دیگری تا به امروز موجب مرگ انسان ها شده است.
بسیاری تصور کرده اند که بمب های اتمی و یا بمب افکن های بزرگ هستند که بیشترین انسان را کشته اند ، اما نگاهی به بسیاری از درگیری هایی که در سالهای اخیر به مرگ تعداد زیادی انسان منجر شده است مشخص می کند که نه سلاح های بزرگ و نیرومند مثل بمب ها و موشکها و بلکه سلاح های سبک هستند که انسان ها را در سرتاسر جهان به قتل می رسانند. در این مطلب شما را با تعدادی از سلاح های سبک جدید و یک تیربار قدیمی اما همچنان موثر آشنا کنیم.
سلاح هجومی HK 416
این سلاح هجومی یک محصول مشترک بین آمریکا و آلمان است و بر پایه سری سلاح ام 16 ساخته شد است. این سلاح در حقیقت بر اثر تجربیات بدست آمده در جنگهای عراق و افغانستان تکمیل شده است و اکنون توسط نیروهای ویژه آمریکا و ارتش نروژ مورد استفاده قرار می گیرد. ایسن سلاح با خشاب های 30 تیر با کالیبر 5.56 میلی متری مجهز شده و توانایی شلیک در حالت تک تیر و اتوماتیک را دارد. به نظر می رسد که تجربیات حاصل از کشتار در عراق و افغانستان به خوبی در این سلاح لحاظ شده باشد.
FN2000
شاید برای بسیاری جای تعجب باشد اما کشور بلژیک یکی از بزرگترین تولید کنندگان سلاح های سبک در جهان است. شرکت اسلحه سازی " FN Herstal" در این کشور از جمله بزرگترین تولید کنندگان سلاح سبک در جهان است. طرح FN FAL ساخت این شرکت از دهه 50 میلادی به این سو در بیش از 70 کشور جهان مورد استفاده قرار گرفته است و در بسیاری از نبردهای آفریقا و آمریکای لاتین به مرگ انسان های بسیاری منجر شده است. اما برای سالهای آینده این شرکت با طرح متفاوت " FN2000" به میدان آمده است. این سلاح که از فناوری بولپاپ یعنی خشاب در عقب قبضه بهره می برد سلاحی کوتاه و سبک و ایده آل برای آدمکشی در قرن بیستم و یکم است!!!
تیربار MG3
این سلاح آلمانی ساخت شرکت HK یکی از مشهورترین تیربارهای جهان است که بر پایه سلاح معروف MG42 در جنگ دوم جهانی تکمیل شده است. این تیربار در بسیاری از نبردهای نیمه دوم قرن بیستم حضور داشته است و به مرگ انسان های زیادی منجر شده است. این تبربار با نوار فشنگ و یا خشاب های 100 یا 200 گلوله ای تغذیه می شود. با کمی انحراف از بحث باید به شما بگوییم که کشور آلمان که از جمله طرفهای شکست خورده در جنگ دوم جهانی بوده و هنوز هم با بسیاری از محدودیت های ناشی از آن شکست دست و پنجه نرم می کند در حال حاضر و پس از ایالات متحده آمریکا دومین صادر کننده بزرگ اسلحه در جهان است.
تفنگ تک تیرانداز AS 50
این سلاح تک تیر انداز ساخت شرکت انگلیسی " Accuracy International" است. هدف از ساخت این سلاح تک تیرانداز با کالیبر 12.7 میلی متر هدف قرار دادن افراد دشمن در فاصله ای نزدیک به 2 کیلومتر است. گلوله به کار رفته در این سلاح توانایی نفوذ به انواع خودروهای نظامی و حتی از کار انداختن بالگردها را نیز دارد. این سلاح در عراق و افغاستان نیز مورد استفاده قرار گرفته امروزه بیشتر توسط نیروهای ویژه دنیا جهت عملیات های ترور اشخاص مهم مورد استفاده قرار می گیرد.
سلاح های هجومی سری AK
بدون هیچ شک و شبه باید از سری سلاح های هجومی AK ساخت روسیه به عنوان معروفترین سلاح گرم در تاریخ بشریت نام برد. در بسیاری از نبردهای نیمه دوم قرن بیستم و 12 سال گذشته از شروع قرن جدید در هر گوشه از جهان وجود دارد و بنا بر نظر کارشناسان بیش از هر سلاح گرم دیگری تاکنون به مرگ انسان ها منجر شده است. سادگی کارکرد و مقاومت مثال زدنی در برابر شرایط سخت از این سلاح یک ماشین آدم کشی ایده آل ساخته است. در سالهای اخیر مدلهای بسیار زیادی از سری AK به بازار آمده است که جدیدترین آنها AK-12 نام دارد. در سلاح های جدید سری AK از مواد پلاستیکی و پلیمری استفاده شده است تا وزن آن بسیار کاهش پیدا کند. این سری از سلاح ها عموما با خشاب های 30 تیر و با کالیبرهای 7.62 و یا 5.54 به بازار عرضه شده اند.
انواع سلاح های کمری
- توضیحات
- دسته: جنگ افزار و مطالب نظامی
- نمایش از 27 اسفند 1393
- نوشته شده توسط mohamadfath
- بازدید: 1980
تهیه کننده:محمد صالح عبدالهی eagle desert
انواع سلاح های کمری
مشخصات فني:
كاليبر: 357 مگنوم و 38 اسپيشيال
طول لوله: 76 ، 102 و 152 ميليمتر (در 3 مدل توليد مي شود.)
مكانيزم ماشه: دو حالته
ظرفيت توپي: 6 گلوله
وزن: 1000 تا 1300 گرم (در مدل هاي مختلف)

تپانچه لوگر
کالیبر 9 میل
وزن: 870 گرم
طول: 222 میلیمتر
طول لوله: از 98 تا 203 میلیمتر
گلوله: 7.65 و 9 میلیمتری لوگر
ظرفیت: 8 تیر

کلت زعاف(ساخت ایران)
اين کلت کمري ساخت ايران در سال 1369توسط وزارت دفاع در قسمت ج .ا(جنگ افزار ) ساخته شد که از جمله توليداتي بود که هم در بخش نظامي و هم در بخش انتظامي کاربرد داشت وهم اکنون نيز نيروي انتظامي هم به همراه سپاه و ارتش از اين نوع سلاح تغذيه مي گردد.
شرکت هاي مختلف اسلحه سازي در کشور هاي جهان هميشه به قسمت سلاح هاي انفرادي سبک دقت نظر داشته اند و ديده ايم که از اولين زمان هايي که سلاح ها را از حالت سرد به سلاح هاي گرم تبديل کردند در پي توليد سلاح کوچک ولي سرنوشت ساز به نام سلاح کمري بودند و حتي هنوز هم برخي از افراد قديمي در خانه خودشان اسلحه ي کمري شاهکش را نگه مي دارند ياتپانچه ي لوگر به عنوان بهترين سلاح هاي کمري قرن قبل هنوز هم زبان زد است.همکنون نيز بريتانيا با توليد کلت واقعا تحسين برنگيز وبلي مارک توانسته خود را به عنوان يکي ازبهترين کشور کلت ساز جهان معرفي کند.وهم چنين در کنار آن بسياري از کشور ها،از جمله آمريکا توانستند با معرفي خود به عنوان کلت ساز برتر داراي توليدات مناسبي از اين نوع سلاح باشند.مثلا کشوري مثل ايتاليا برتا99 را توليد کرده و صادر مي کند،آمريکا ام-1911را توليد و ارزه مي کند،روسيه ام پي-448در انواع مختلف توليد مي کند،آمريکا سلاح کمري قوي روگر پي-89را توليد مي کند،آلمان سلاح والتر پي-99را توليد وارزه مي کند،اتريش گلاک17 و 19 را توليد مي کند،آلمان سلاح پر قدرت هکلر و کخ9-2000را توليد ميکند،جمهوري چک سلاح هايي در نسل سي- زد- جي2000توليد مي کنندوبسياري از کشور هاي ديگر با توليدات ديگر که اين فقط بخشي از آنها بود، توليد سلاح کمري را در کشورشان نهادينه کردند و در نهايت ايران سلاح کمري زعاف را توليد و احتمالا صادر مي کند.
پس خوشبختانه جايگاه توليد اسلحه کمري در ايران نيز وجود دارد و ايران نيز مي تواند کلت استاندارد زعاف را توليد و صادر کند.
البته کلتي مثل برتا99ايتاليا که داراي برد موثر15متر بوده و نواخت تير125کلتي بسيار مناسب تر ازام-1911آمريکا با برد موثر7 متر ونواخت تير 120 است.
در مورد کلت ايراني زعاف هم بايد گفت که اين سلاح الهامي از کلت هاي زمان جنگ جهاني دوم است.واين باعث شده که کلت هاي ايراني همانند کلت هاي آلماني و روسي وفرانسوي الهاماتي از کلت هاي آلمان غربي داشته باشد.و اين موجب توليد کلتي در سطح استاندارد جهاني است.
خصوصيات فني کلت زعاف :
اين کلت نيز مثل بسياري از کلت هاي ديگر با فشار مستقيم گاز باروت مسلح شده و در نهايت پس از شليک اين کلت که داراي کاليبري9در19با جريان هوا لوله اش خنک مي شود.درضمن اين کلت داراي 4ضامن مي باشد که ضامن هاي قفل بدنه کلت،ضامن تير نهايي،ضامن اصلي و در نهايت ضامن نگهدارنده ي خشاب که به ترتيب ضامن ها براي تشريح و بازوبست سلاح - جهت نشان دادن خلاءخشاب- جهت مسلح شدن ضامن چخماق- جهت بيرون کشيدن خشاب از سلاح به کار مي روند(به ترتيب بالايي).
از اين رو اين سلاح داراي سيستم حفاظتي مناسب بوده ودر نتيجه آن برخلاف کلت هاي زمان شاهنشاه ديگر اين کلت ها وقتي که صاحب آن راه مي رود خود به خود به زمين تيرندازي نمي کند.!!!
به هر حال اين سلاح براي ملي سازي کشور در ايران توليد شده وشايد هم صادر مي شود.همانطور که مي دانيد بيش از ده کشور آسيايي و آفريقايي از بابت سلاح انفرادي از ايران هم تغذيه مي شوند و شايد هم اين سلاح خود جزو صادرات به اين کشورها باشد.
کلت زعاف نيز داراي برد موثر نزديک به 15 متر و بردنهايي 50 متر مي باشد.اين سلاح بنا به گفته هايي 15تير مي خورد و لود کردن آن نيز به صورت کشش گلنگدن صورت مي گيرد.

Walther PPK
کالیبر ۳۵/۶ برونینگ، ۶۵/۷ برونینگ،۹ میلی متر کوتاه
طول ۱۵۵ میلی متر
طول لوله ۸۳ میلی متر
وزن ۵۹۰ گرم
تعداد و گام خان ۶ عدد راستگرد
ظزفیت خشاب ۷ گلوله

برتا FS92
مشخصات فنی :
مدل:90 TOW
انواع:GوF
کالیبر:19*9 و 0/45 S&W
ظرفیت خشاب:15،10 و 17 تیر برای 19*9و11،10و 12 تیر برای 0/45 S&W
گام خان:250 میلی متر در مدلF، 400 میلی متر در مدلG
نوع خان:راست گرد، شش خان
عملکرد:نیمه خودکار با عقب نشینی کوتاه لوله
سیستم قفل لوله:قفل لوله و پیشانی جنگی
دستگاه نشانه روی:سایت قابل تعویض در عقب و جلو
قاب:آلیاژ سبک آلومینیوم
اسلاید:فولاد، پوشش فسفات و Bruniton
لوله:فولاد آبی ساخته شده به روش تراش ماشه با پوشش کروم در داخل.

سری 900 تاروس برزیل

شرکت اسلحه سازی "تاروس" برزیل از جمله شرکت های شناخت شده برای دوست داران اسلحه های کمری در جهان به شمار می رود اما باید اعتراف کرد که این شرکت از جمله نام های آشنا در دنیای اسلحه برای ایرانیان نیست. این شرکت برزیلی سابقه طولانی در بحث طراحی و ساخت انواع سلاح های انفرادی و خصوصا سلاح کمری دارد و توانسته است نیازهای پلیس و ارتش برزیل به عنوان یکی از نیروهای نظامی یکی از بزرگترین و پرجمعیترین کشورها در منطقه ناآرام آمریکای لاتین را تامین کند.
سری 900 از جمله محصولات جدید این شرکت است که در کالیبرهای گوناگون برای نیازهای مختلف نیروهای نظامی و انتظامی طراحی و ساخته شده است. این مدل در سه کالیبر 9 میلی متری، 40 اسمیت ویسون و 45 به بازار عرضه شده است.
استفاده از آلومینیوم در ساخت بدنه این سلاح باعث شده است تا وزن آنها به حدود 850 گرم محدود شود. این سلاح ها با توجه به نوع کالیبر با ظرفیت های خشاب متفاوتی بین 8 تا 15 تیر و به همراه سیستم هدف گیری لیزری برای درگیری در محیط های کم نور عرضه می شود.
وکتور آفریقای جنوبی

نظام آپارتاید حاکم در آفریقای جنوبی در سالهای قبل مسلما یکی از بی رحمانه ترین نظامهای حاکم در جهان بود که از هم پاشید. اما یک نکته در زمان رژیم آپارتاید وجود داشت که امروزه نیز به آفریقای جنوبی کمک کرده است تا به عنوان یکی از کشورهای معدود در قاره آفریقا با صنعت بومی تسلیحاتی شناخته شود.
در سالهای حکومت آپارتاید، این کشور به دلیل سیاستهای نژاد پرستانه و همچنین داشتن سلاح های اتمی از لحاظ خرید سلاح تحت تحریم قرار گرفت. این مسئله باعث شد تا آفریقای جنوبی به سمت داشتن یک صنعت خودکفای دفاعی پیش برود که امروزه نیز در بخش های مختلف به همین گونه است و آفریقای جنوبی بدون نیاز به دیگران به تامین نیازهای تسلیحاتی خود قادر است.
تپانچه های سری وکتور در دو مدل " SP-1 " و " SP-2 " در حال حاضر در آفریقای جنوبی ساخته می شوند و به غیر از این کشور به مالزی نیز صادر شده اند. طراحان آفریقایی برای ساخت این سلاح از سلاح معروف ایتالیایی " برتا 92 " الگو گرفته اند و در صورتی که کمی به ظاهر این سلاح نیز دقت کنید متوجه شباهت های ظاهری بین این دو سلاح می شوید.
ین سلاح در مدل " SP-1 " با کالیبر 9 میلی متری و در مدل " SP-2 " با کالیبر 40 اسمیت و وسون به بازار عرضه شده است. این سلاح به گونه ای طراحی شده است که دارای کمترین لگد و عقب نشینی در هنگام تیراندازی باشد که در نتیجه دقت آن افزایش می یابد.
این سلاح با وزنی در حدود 1 کیلوگرم با خشابهایی به ظرفیت 15 گلوله برای کالیبر 9 میلی متری و 11 تیر برای کالیبر 40 اسمیت و وسون به بازار ارائه شده است.
کا 5 دوو کره جنوبی

بله، شرکت دوو کره جنوبی که برای ما ایرانی ها بیشتر به عنوان یک سازنده اتومبیل و یا لوازم خانگی شناخته شده است دستی در طراحی سلاح نیز دارد. سلاح کمری " K5 " ساخت شرکت دووی کره جنوبی در حال حاضر سلاح سازمانی کمری ارتش کره جنوبی است.
این سلاح 9 میلی متری از بدنه ترکیبی از جنس فولاد و آلومنیوم ساخته شده است و وزنی در حدود 800 گرم دارد. " K5 " با خشاب هایی به ظرفیت 12 یا 13 گلوله مسلح می شود. نکته مهم و به نوعی متفاوت در این سلاح به نسبت سایر سلاح های کمری در این بخش بحثی با عنوان " ماشه سریع " است. ماشه " K5 " به گونه ای طراحی شده است که با صرف انرژی کمتر کشیده شده است و در نتیجه سرعت تیراندازی را افزایش می دهد.
وزن کم به همراه سرعت بالای تیراندازی این سلاح را به انتخاب اول نیروهای مسلح کره جنوبی تبدیل کرده است. فراموش نکنید که کشور کره جنوبی از جمله متحدین غرب به شمار می رود و می توانست به راحتی یک مدل سلاح کمری از سازندگان اروپایی و یا آمریکای شمالی را تهیه کند اما این کشور با ترجیح دادن صنایع داخلی امروزه توانسته است تا سلاحی مناسب برای نیروهای خود که در داخل کشورش ساخته می شود داشته باشد.
برتا 93 آر

نام برتا دیگر نام مشهور در جهان سلاح های سبک است و مدل 92 آن نیز یکی از شناخته ترین گونه های موجود در بازار جهانی سلاح های کمری است. اما گونه جالبی از سلاح کمری توسط این شرکت ایتالیایی طراحی شده است که می تواند در در حالتی از تیراندازی با هر بار کشیدن ماشه سه گلوله را شلیک کند.
برتا 93 آر در نیمه دوم دهه 1970 میلادی طراحی شده و در سال 1977 میلادی اولین مدلهای آن به بازار معرفی شد. با توجه به نیاز واحدهای عملیات ویژه و ضد تروریسم در ایتالیا این سلاح بر پایه مدل " برتا 92 " طراحی شد. خاصیت اضافه شده به این سلاح وضعیت آتشی است که بر اساس آن تیرانداز می تواند با هر بار کشیدن ماشه سه گلوله شلیک کند. این قابلیت در درگیری های فاصله نزدیک قدرت آتش بسیار بیشتری را به کاربر سلاح می دهد.
از دیگر تفاوت های موجود در این سلاح با مدلهای دیگر می توان به عرضه شدن یک قنداق قابل نصب برای آن اشاره کرد. این قنداق که در انتهای قبضه سلاح نصب می شود به همراه زائده ای در جلوی حافظ ماشه، به تیرانداز کمک می کند تا در حالت تیراندازی 3 تیر بتواند سلاح را بهتر کنترل کند.
شعله پوش این سلاح نیز قدری بلندتر طراحی شده است تا بتواند به دلیل نرخ بالاتر آتش از لوله حفاظت به عمل آورد. این مدل از سلاح کمری با یک خشاب 20 تیر عرضه شده و دارای وزنی در 1 کیلو و 170 گرم است. " برتا 93 آر " می تواند در حالت شلیک سه تیر نرخ آتشی در حدود 1100 گلوله در دقیقه داشته باشد. این سلاح امروزه دیگر تولید نمی شود و واحدهای محدودی از پلیس ایتالیا و هندوراس از این مدل استفاده می کنند.
P239 زیگ زاور

شرکت اسلحه سازی زیگ زاور برای بسیاری از پرسنل نیروهای مسلح و علاقمندان به سلاح در ایران نامی شناخته شده است. کپی سلاح کمری مدل " P226 " این شرکت در ایران با نام "زعاف" تولید می شود. این شرکت سوئیسی از جمله شناخته شده ترین سازندگان سلاح های سبک در جهان به حساب می آید و محصولات آن در بسیاری از کشورهای جهان حتی کشورهای صاحب صنعت سلاح به مانند آمریکا و یا انگلستان نیز توسط نیروهای نظامی و انتظامی مورد استفاده قرار می گیرد.
یکی از جدیدترین مدل های سلاح کمری این زیگ مدل " P 239 " است که از نظر ظاهری و همچنین نحوه عملکرد تفاوت آنچنانی با مدل های قبلی سلاح وجود ندارد و کاربری که با مدل های قبلی "زیگ زاور" کار کرده باشد به راحتی با این مدل جدید نیز کار خواهد کرد. اما نکته متفاوت در مدل این مدل این است که با 3 کالیبر متفاوت به بازار عرضه شده است. این سلاح با توجه به نوع کالیبر با خشابهای مختلف 7، 8 و 10 تیر به بازار عرضه شده است.
وزنی در حدود 700 گرم و طول کمتر از 170 میلی متر این سلاح را به یک انتخاب مناسب برای نیروهای نظامی و انتظامی تبدیل کرده است. اما نکته جالب در مورد این مدل از سلاح این است که " P239 " در حال حاضر به یکی از سلاح های بسیار پرطرفدار در بازار غیر نظامی آمریکا بدل شده است. ظاهرا بالا گرفتن تب اسلحه در این کشور باعث شده است تا بسیاری به دنبال یک انتخاب سبک، کوچک و مطمئن باشند که سلاح مورد نظر تمام این گزینه ها را در اختیار دارد.
استقبال از این سلاح در آمریکا به حدی بالا است که خط تولیدی برای آن در آمریکا توسط شرکت " زیگ زاور " ساخته شده است تا این مدل را تولید کند.
اسلحه کمری سی زد 100 (CZ100

این تپانچه نمایانگر نسل جدیدی از سلاح های کمری با ظرفیت های بالا می باشد.
ترکیب فوق العاده پلاستیک فشرده و فولاد در ساختار این سلاح بسیار جالب توجه می باشد که باعث کاهش وزن و امکان استفاده روزمره شده است. مکانیزم ماشه با یک سوزن امنیتی برای انصراف از شلیک همراه شده است. با شلیک آخرین گلوله ، گلنگدن عقب می ماند. همچنین این سلاح دارای ضامن انصراف از شلیک می باشد.
طرح خوب سلاح حتی زمانی که تیرانداز دستکش بدست کرده است ، وی را قادر می سازد تا به راحتی شلیک نماید. مکانیزم عملکردی و امنیتی در این سلاح ، آن را در رده سلاح های به اصطلاح «فقط پر کن و تیراندازی کن» قرار می دهد.
مشخصات سلاح سی زد 100 (CZ100):
کالیبر : 9 میلیمتری لوگر و 0/40 اسمیت وسون
ظرفیت خشاب : 10 گلوله
طول کل سلاح : 180 میلیمتر
طول لوله سلاح : 98 میلیمتر
ارتفاع سلاح : 130 میلیمتر
عرض سلاح : 31 میلینتر
فاصله شکاف درجه تا مگسک : 148 میلیمتر
وزن سلاح خالی : 665 گرم
مکانیزم ایمنی دارای پیم سوزن